آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاح
طلب معتقد است باید با تبعیض جنسیتی مثبت، مشارکت سیاسی زنان را
افزایش داد، چون اگر قرار بود این اتفاق به خودی خود رخ دهد، طی 36 سال گذشته محقق
میشد. وی همچنین سهمیه بندی جنسیتی در انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی امری
لازم در راستای افزایش حضور زنان در سیاست کلان کشور برشمرد. در ادامه این گفت و
گو را به تفصیل میخوانید.
به
نظر شما دولتها نباید در سطح مدیریت خرد و میانی سهم بیشتری برای زنان قائل شوند،
تا این زنان با کسب تجربه لازم، در آینده بتوانند در پستهای کلیدی مانند
وزارت قرار بگیرند؟
نرخ مشارکت
سیاسی در ایران در مقایسه با رقم میانگینی که در جهان وجود دارد بسیار پایین
است و همین مسئله باعث شده شکاف بسیار جدی در شاخص مشارکت سیاسی زنان وجود داشته
باشد.
برای پر
کردن این شکاف سیاسی دولتها باید از راهبرد ایجاد فرصتهای برابر در برنامه ریزی
ها، سیاست گذاریها و به تبع آن در بخشهای اجرایی استفاده کنند. در برنامههای
توسعه ای رویکرد دولتها باید متناسب با شعارها و وعدههای انتخاباتی باشد.
از دولتهای تشکیل شده در جمهوری اسلامی به ویژه دولت هایی که عدالت جنسیتی و
ایجاد فرصتهای برابر را به عنوان یک مطالبه جدی و واقع بینانه مطرح
کرده اند، انتظار میرود این مسئله شکل اجرایی نیز به خود بگیرد. یعنی در بخشهای
زیر مجموعه وزارتخانه ها، در سطح مدیران عالی، میانی و پایین تر باید این رویکرد
را مد نظر قرار دهند.
کشور ما
همچنان در جریان سازی این رویکرد در برنامههای توسعه ای با مشکل مواجه است. در
برنامه چهارم توسعه دولت اصلاحات به شکل جدی تری به مسئله زنان توجه کرد اما
در برنامه پنجم این فراز به فرود تبدیل شد، یعنی بسیاری از برنامه هایی که اگر
تداوم پیدا میکرد میتوانست منجر به جریان سازی شود، از دستور کار خارج شد
. نمونه مشخص آن هم مرکز مشارکت امور زنان بود که به مرکز امور زنان و خانواده
تغییر پیدا کرده و نوع نگاه به مسئله نیز تغییر یافت.
در دولت نهم و دهم
سهمیه بندیهای جنسیتی گوناگونی اعمال شد و دختران از حضور در بسیاری از
رشتههای دانشگاهی منع شدند. هر چند ما شاهد اولین وزیر زن در این دوره بودیم
اما در برنامههای کلان و توسعه ای رویکرد حذف زنان بود. برنامه هایی که میتوانست
عدالت جنسیتی، فرصتهای برابر و به تبع آن حضور زنان در پستهای کلیدی و مدیریتی
کشور را به دنبال داشته و در این زمینه جریانسازی کند.
مسئله زنان
تنها در حد شعار مطرح شد و این چالش همچنان لا ینحل باقی مانده است.مسئله ای
که همراه بهانهای برای مشارکت دادن زنان در مدیریت کلان میشود. برای مثال در
کشور افغانستان ،دولتها خود را موظف میدانند که سهم زنان را در تقسیم مسئولیتها
در سطح هیات وزیران و مدیران میانی به طور جدی مد نظر داشته باشند و این سهم
را به طور جدی در برنامههای خود در رویکردهای گوناگون ببینند.
از نظر
شما در دولت و مجلس باید سهمی مشخص برای زنان در نظرگرفته شود؟
بله، واقعیت این
است که 36 سال از انقلاب گذشته است. مبانی دینی و اعتقادی ما نسبت به حضور
مسئولانه زنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی تاکید داشته است. بنیا نگذار جمهوری
اسلامی ایران بر مشارکت زنان در مقدرات اساسی کشور تاکید داشته اند، اما بعد از 36
سال هنوز تعداد زنان نماینده از رقم 14-13 نفر بیشتر نشده است. پس در عمل تغییری
ایجاد نشده و نمی شود. کشور هایی که با این مسئله مواجه هستند از نظام سهمیه بندی
جنسیتی، به عنوان تبعیض مثبت برای افزایش مشارکت سیاسی زنان استفاده میکنند.
چه در نهادهای
انتخابی مانند پارلمان ها، شوراهای محلی و چه در نهادهای انتصابی که به
طور غیر مستقیم مسئولیتها واگذار میشود مانند هیات وزیران. نظام سهمیه بندی و
اعمال تبعیض مثبت ظرفیت لازم برای حضور زنان ایجاد میکند. برای مثال اگر برای
زنان 30 درصد سهمیه در نظر گرفته شود و این 30 درصد از آن نفراتی که بیشترین
آرا را در بین زنان، کسب کرده اند، انتخاب شده و به مجلس راه پیدا کنند، وقتی چنین
فرصتی ایجاد شود این 30 درصد با حضور خود در نهاد مهمی مانند پارلمان صاحب تجربه
میشوند، اعتماد به نفس لازم را پیدا کرده و قدرت لابی گری و تاثیر گذاری در
فضای مجلس را به دست میآورند. همچنین در فضای عمومی جامعه فرهنگ سازی
شده و این ظرفیت در دورههای بعدی در ساختار حقیقی کشور هم فراهم میشود.کشور برای
افزایش مشارکت سیاسی زنان ناگزیر از انتخاب این راهکار است. اگر قرار بود این
اتفاق رخ دهد در 36 سال گذشته و 9 دوره مجلس، محقق میشد. اما تجربه این 36 سال
و 9 دوره مجلس ثابت کرده است که این اتفاق به خودی خود رخ نمی دهد و ناگزیر با
اعمال تبعیض مثبت باید این فضا برای حضور زنان فراهم شود.
حضور
در مجلس نیازمند تجربه فعالیت سیاسی، به ویژه فعالیت حزبی است. در حالی که ساختار
احزاب در کشور ما مردانه است. آیا نباید فضای بیشتری برای حضور زنان در احزاب
ایجاد شود؟
متاسفانه
فضای احزاب درکشور مردانه است و به همین دلیل هم شاهد شکل گیری احزاب زنانه
هستیم. در کل مجموعه احزاب موجود در کشور اگر بررسی کنید غیر از احزابی که با
رویکرد مطالبات زنان شکل میگیرند هیچ کدام از احزاب دبیرکل زن ندارند،پیگیری
مطالبات زنان جدی نیست و برای حضور زنان در احزاب فرصتهای برابر شکل نگرفته است و
مشارکت سیاسی در کشور ما یک مقوله مردانه است. اگر قرار باشد این ظرفیت سازی در
حوزه مشارکت سیاسی زنان شکل بگیرد، احزاب باید در سپهر اجتماعی خود این مسئله را
تقویت کرده و ساز و کار لازم و ممکن را برای حضور زنان در نهادهای منتخب
دموکراتیک مد نظر قرار دهند. صرف تاکید بر شعار و استقبال
از مشارکت سیاسی زنان راهگشا نیست.
یعنی
باید احزاب هم سهمی را برای زنان در نظر بگیرند؟
دقیقا.
اتفاقا پیشنهاد من در انتخابات سال آینده این است که احزاب در لیستهای انتخاباتی
خود حتما سهمی برای زنان در نظر بگیرند.برای مثال اگر به دنبال تحقق مجلسی هستیم
که 30 درصد آن را زنان تشکیل دهند این 30 درصد باید در لیستها ی انتخاباتی که
معمولا به صورت مشترک ارائه میشود، معنا و ظهور پیدا کند. در شهرهای بزرگ
و شهر هایی که تعداد نمایندگان آنها از یک نفر بیشتراست این مسئله
لحاظ شود. به عنون مثال شهری که باید 6 نماینده به مجلس بفرستد،برای زنان در لیستهای
انتخاباتی حد اقل دو سهم در نظر بگیرند و ارکان و تشکیلات خود را موظف کند که این
دو نفر را در لیستها تامین کنند و از سوی دیگر هم زنان فعال و توانمند باید در
این زمینه برنامههای جدی داشته باشند.
منبع:
روزنامه قانون