آذر منصوری: تغییر رویکرد نمایندگان قابل پیش
بینی بود
آذر منصوری در گفت و گو با آفتاب یزد اظعار
داشت : با توجه به رویکردی که دولت یازدهم از زمان آغاز کارش پیش گرفت، توانست
توافق هستهای را با موفقیت به سرانجام برساند. این مهم خودش قطعا در فضای داخلی
کشور زمینه تغییر آرایش سیاسی نیروها را فراهم میکند یعنی به میزانی که دولت
بتواند به وعدهها و مطالباتی که قولشان را به مردم داده بود، عمل کند، موفقیت کسب
نماید و بدنه اجتماعی اش مورد اقبال افکار عمومی قرار بگیرد در شکل گیری آرایش
سیاسی نیروها در بزنگاههای انتخابات تاثیرگذار است و تاثیر آن از همین الان هم
مشاهده میشود. به هر ترتیب همین موفقیت دولت و اقبالی که جامعه نسبت به دولت دارد
باعث میشود که مثلا مسئله استیضاح آقای فانی در مجلس رای نیاورد یعنی یک تحولی در
جامعه صورت گرفته که طی آن بخشی از فعالان سیاسی به خصوص نمایندگان مجلس خودشان را
مجاب کردهاند تا با دولت همراه شوند و از این طریق ادامه حضورشان در مجلس بعدی را
تضمین کنند و هم اینکه از آن مقبولیت اجتماعی دولت برخوردار باشند. حالا فرقی نمیکند
نمایندهای که ما درباره آن بحث میکنیم جزء کدام یک از طیفهای سابق مجلس باشد
این چرخش و تغییر رویکرد چیزی بود که از ابتدا هم پیشبینی میشد. به
اعتقاد من این موضوع مثبت است که به هر ترتیب نمایندگانی که به عنوان وکیل مردم در
خانه ملت حضور مییابند، توجه شان به مطالبه جامعه و خواست عمومی مردم باشد اما
مسئلهای که وجود دارد و جامعه ما سالها از آن رنج میبرد این است که به دلیل
فقدان احزاب شناسنامهدار و تاثیرگذار در فضای سیاسی کشور حرکتهای عوامگرایانه و
تودهای و پوپولیستی خیلی از مواقع در شکلگیری قدرت در کشور نقش اصلی را ایفا میکند.
گاهی اوقات ممکن است نتیجه ی به دستآمده به نفع کشور باشد و گاهی هم این احتمال
وجود دارد که نتیجهای که به دست میآید به ضرر کشور تمام شود. در مجموع به اعتقاد
من جامعه پوپولیستی و جامعه تودهوار جامعهای نیست که بتواند از آن پیچی عبور کند
که آن جامعه نیاز دارد تا به جامعه دموکراتیک برسد. به دلیل اینکه اساسا یکی از
الزامات اساسی جوامع دموکراتیک حضور احزاب است. احزابی که بتوانند در مقاطعی مثل
انتخابات نقش اصلی را در چرخش قدرت در کشور ایفا کنند در صورت فقدان این سامانه
حزبی در فضای سیاسی کشور حرکتهایی که تعبیر میشود به حرکتهای موج سواری یا حزب
بادی در چنین جوامعی اتفاق میافتد. نکته دیگر تغییر نگرش این روزهای برخی زنان
نماینده است. باید گفت که با توجه به میزان راه یافتگان زن به حوزههای آموزش عالی
و مطالبهای که در جامعه وجود دارد طبیعتا کسانی میتوانند خودشان را نماینده
قاطبه زنان در مجلس بدانند و این مطالبات را در مجلس راهبری کنند و با آنها در
جامعه آشنا باشند و بدانند که مشکلی که اکنون در جامعه ما وجود دارد مثل زنانهشدن
فقر، آثار و تبعاتش متوجه کل جامعه است و فقط متوجه زنان نیست. طبیعتا هرچهقدر
این نمایندگان و کسانی که در معرض نمایندگی قرار میگیرند با این خواستهها همراهی
بیشتری داشته باشند از اقبال بیشتری هم در جامعه برخوردار خواهند بود یعنی جامعه
ما به سمتی درحال حرکت است که صدای زنان این کشور و مطالبه اکثریت قریب به اتفاق
زنان این کشور در حال شنیده شدن است. این صدا و پژواک در فضای عمومی کشور هم به
گوش میرسد و طبیعتا مجلس ما را به سمتی میبرد که به این مطالبات توجه داشته
باشند. فارغ از اینکه زنان در مجلس باشند یا مردان، قاعدتا توجه به این رویکرد در
مجالس آینده و طرح این مطالبات و پیگیری آنها قطعا تاثیرگذار خواهد بود. اما به هر
ترتیب با توجه به ضرورت مشارکت سیاسی زنان که به اعتقاد
من
مقدمه مشارکت زنان در حوزههای دیگر است آنچه که میتواند در پیگیری این مطالبات
تاثیرگذار باشد؛ آنچه که میتواند در جهت رفع نابرابریهای حقوقی تاثیرگذار
باشد،حضور زنان در مقدرات اساسی کشور است و حضور زنان در مجلس شورای اسلامی
است،حضور زنان در نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز کشور است که قاعدتا همه جریانهای
سیاسی اگر نگاه واقع بینانه به مسائل و مشکلات جامعه امروز ما داشته باشند و اگر
مقایسه ای داشته باشند بین آنچه که در ایران میگذرد و آنچه که در سطح دنیا در
مواجهه با مسائل زنان میگذرد باید برای افزایش مشارکت سیاسی زنان برنامه داشته
باشیم. بنابراین من فکر میکنم در یک دوره چهارساله نمایندگی فرصت مناسب در اختیار
نمایندگان زن خانه ملت قرار میگیرد برای اینکه به مطالبات جامعه توجه کنند. زنان
نماینده چهار سال در این مجلس فعالیت داشتند و این فرصت در اختیارشان بود تا
مطالبات زنان را پیگیری کنند متاسفانه طرحهایی در این مجلس مطرح شد و به تصویب
رسید که این گاها تناسبی با مطالبات زنان ایران نداشت. طرحهایی مثل کاهش ساعت
کاری زنان و بخشهایی از طرح جمعیت و تعالی خانوادهها که اساسا خودش زمینهای را
فراهم میکند که بخشی از فرصتهای کسب و کار و اشتغال از زنان ایران گرفته شود و
نمیتوان گفت که این نگاه در راستای آن چیزی بوده است که مطالبات زنان نامیده میشود.
9 زن در مجلس شورای اسلامی حضور داشتند و هر کدام از آنها به اعتقاد من نماینده یک
ملت بودند در خانه ملت و قاعدتا این چهار سال میتوانستند از این حق نمایندگی برای
پیگیری و طرح مطالبات زنان حداقل استفاده را بکنند.
قاعدتا
از این پس تا پایان کار مجلس فعلی انتظار خیلی جدی که از نمایندگان میرود این است
که پاسخگوی عملکرد خود در چهار سال گذشته باشد. 4 سال فرصت به اندازه کافی در
اختیار آنها بوده است که به مطالبات جامعه توجه کنند صدای مردم را بشنوند و طرحهایی
که ارائه میدهند در راستای توجه و پاسخ به مطالباتی باشد که در جامعه وجود دارد.
تفاوت و تمایزی هم در این زمینه بین زنان و مردانی که در مجلس حضور دارند به
اعتقاد من وجود ندارد.
منبع: روزنامه آفتاب یزد