اصلاح طلبان و اتاق های شیشه ای - آذرمنصوری

اول : با نزدیک شدن به انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی ، آرایش سیاسی گروهها و رقابت های انتخاباتی نیز شکل روشن تری به خود می گیرد.تجربه ای که اصلاح طلبان در دو انتخابات سال 1384 و 1392 پشت سر گذاشته اند،یکی ازدر دسترس ترین و پند آموز ترین تجربیاتی است که نتیجه  دو نوع استراتژی و راهبرد های معطوف به آن ها را پیش روی آنان قرار می دهد.در ارتباط با این دو استراتژی به قدر کفایت تا کنون سخن گفته شده است،هر چند تکرار آن با توجه به اخلال محتملی  که در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت  اصلاح طلبان ممکن است بوجود بیاید ،خالی از فایده نیست .اصلاح طلبان بنابر استراتژی  مبتنی بر واقعیات و اقتضائاتی که در انتخابات خرداد 92 در پیش گرفتند ،نقطه عطفی را در تاریخ ایران رقم زدند که علی القائده  به نظر می آید در صورت درک همین واقعیات و اقتضائات پیروزی 92 باید نقطه عزیمتی باشد برای پیروزهای بعدی که به طورقطع  در امتداد با منافع ملی و خواست قاطبه مردم ایران است.در چنین شرایطی طبیعی است که بخشی از استراتژی و برنامه افراطیون تلاش برای  پیشگیری از تکرار اتفاقی است که در خرداد 92 رخ داد.اولین راهبرد این برنامه نیز به اجماع نرسیدن اصلاح طلبان در گام های بعدی و ادامه راه است.حرکت هایی که هر چه به زمان انتخابات نزدیکتر شویم شتاب بیشتری به خود خواهد گرفت و طبیعی است که رسانه های این جریان مجری بخشی از این استراتژی باشند.به عنوان مثال :ممکن است در این اثنی تلاش مجدانه و به ظاهر دلسوزانه ای  برای انجام مصاحبه با چهره های شناخته شده اصلاح طلب داشته باشند.اما مدیریت پرسش های این مصاحبه ها به نحوی است که قاعدتاٌ ،لید خبر ،تیتر مصاحبه و سو تیترها در خدمت اهداف کلی برنامه به کار گرفته می شود.نمونه های متعدد این مصاحبه ها به قدری است که نیاز به اثبات ندارد.از طرف دیگر با توجه به تجربه انتخابات سال 84 ،خط کلی آنها در پیگیری اخبار اصلاح طلبان نیز پیدا کردن اظهار نظرها و سخنانی است که از آن بوی تفرقه و چند دستگی به مشام برسد.بنا بر این عدم بهره گیری از تجربیات گذشته ،به خصوص راه انداختن جنگ روانی برای ایجاد تفرقه و شکاف بین جریان فراگیر اصلاح طلب ،توسط رقیب ،یک خطای فاحش  است.که نتیجه محتمل ان  ،اجرای پروژه حذف اصلاح طلبان به دست خود و محتمل تر برداشتن گام هایی ،نه رو به پیش ،بلکه به عقب است.               

دوم:  با توجه به طرح خواست وحدت و آشتی ملی که بیشتر اصلاح طلبان داعیه دار آن هستندو با نظر به اینکه حداقل تجربه 2 سال گذشته نشان داده که افراطیون نه تنها هیچ تلاشی برای تحقق این وحدت نمی کنند بلکه در تقابل با آن قرار گرفته اند،دستور کار دیگر رسانه های این طیف ،تند کردن فضا و دمیدن بر قطب بندی هایی است که در بزنگاه انتخابات بستر لازم را برای حذف اصلاح طلبان و موج سواری آنان فراهم کند.این آسیب مهم از الزاماتی است که بی توجهی به آن حداقل های موجود را نیز از  اصلاح طلبان سلب می کند

   سوم: ایجاد فاصله بین دولت و اصلاح طلبان دستور کار بعدی افراطیون است.هر ناظر منصفی تاُیید میکند که پشتوانه و بدنه اجتماعی  دولت یازدهم را اصلاح طلبان تشکیل می دهند.دولت یازدهم علی رغم سختی کار و میراث مخرب بجای مانده از دولت نهم ودهم ، در دوسال گذشته موفق شده بخش مهمی از مطالبات مردم در انتخابات 92را جامه عمل بپوشاند ،به خصوص با موفقیت دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم در مذاکرات  اخیر ،ثابت شد راهی که اصلاح طلبان با حضور فعالانه و مسئولانه درخرداد 92 آغاز کردند ،در صورت استمرار و تداوم وطی همان طریق به تشکیل مجلسی کارآمد ،با قدرت بیشتری ادامه خواهد یافت.استمرار همین راه در انتخابات پیش رو یعنی ؛استراتژی ائتلاف و مشارکت حداکثری،و مطالبات حداقلی ،یک خیز دیگر را پیش رو اصلاح طلبان قرار خواهد داد.بنابر این  فرضیه محتمل  آن است که جریان رقیب از هر امکان رسانه ای که در اختیار دارد برای ایجاد شکاف بین  اصلاح طلبان و بین دولت و اصلاح طلبان مدد خواهد گرفت.این شکاف از یک سو موجب تضعیف دولت و از سوی دیگر فرا گیری چتر ائتلاف  حداکثری را غیر ممکن می سازد.             

بنابر این همه  نیروهای موثر و ملی که خود را منتسب به این طیف سیاسی می دانند،تا فرصت باقیمانده به انتخابات ،با بهره گیری از تجربیات موفق و ناموفق گذشته ،مراقبت از این ائتلاف را  ماُموریت اصلی خود بدانند .برای عمل به این ماموریت مهم لازم است:  

      1.منافع ملی بر منافع  سیاسی و گروهی و منافع گروهی بر منافع و دیدگاههای  فردی  ترجیح داده شود.

2.از هر اقدامی که موجب تضعیف دولت یازدهم می شود ،پرهیز شود.علی القاعده  نقد منصفانه و مشفقانه  نه تنها دولت منتخب را تضعیف نمی کند ،بلکه در بهبود عملکرد آن دولت تاُثیر گذار خواهد بود.رعایت قاعده و الزامات نقد ،مرز بین تخریب و تقطعه و یا سنگ اندازی را روشن می سازد.

3.علی القاعده افراطیون به دنبال ایجاد قطب بند ی ها و رقابت های کاذبی خواهند بود که با ایجاد آن از پوپولیسم خوساخته برای اهداف خود استفاده برند.راهبرد ایجاد این قطب بندی ها همان طور که اشاره شد ،تند کردن فضا و در پی  ان غلبه واکنش های احساسی و هیجانی از جانب اصلاح طلبان خواهد بود.با این اتفاق از یک طرف موفق شده اند صورت مسئله هشت سال مسئولیت خود را پاک کنند و از سوی دیگر  بر طبل تفرقه اصلاح طلبان  بکوبند و بهره خود نیز ببرند.مراقبت از پدید آمدن این فضا ماُموریت جدی دیگر اصلاح طلبان است.نیروهای حقیقی و حقوقی اصلاح طلب باید خود را در اتاق های شیشه ای فرض کنند که  امکان دیده شدناز بیرون به درون و بالعکس وجود دارد.باید با دقت شرایط پیرامونی خود را صد نمایند و بدانند که چشم ها و گوش های بی شماری از هوادارانشان به آنان چشم دوخته اند.5.توجه به این امر مهم که اصلاح طلبان بخشی از سرمایه های کشور و نظام هستند، از واقعیت هایی که به نظر می آید با مفروض دانستن آن از جانب اصلاح طلبان  ،به طور جدی به آن پرداخته نمی شود.طبیعی است که طیف افراطی تلاش می کند بیگانه پنداری مد نظر خود را  نسبت به اصلاح طلبان ،به ساختار حقیقی و حقوقی کشور القاء کند .در حالیکه تلاش اصلاح طلبان از یک سو استفاده از ظرفیت های موجود در این ساختار برای بهبودو اثر بخشی نهاد های منتخبی است که با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند و از سوی دیگر تعمیق و گسترش مشارکت مردم که- به قول امام(ره)ولی نعمتان انقلاب  هستند-را در دستور کار خود قرار داده اند.نقطه ثقل این تلاش ها به طور قطع تقویت منافع ملی و رضایتمندی مردم است که در تلازم با حفظ نظام برآمده از انقلابی مردمی می باشد.این را اصلاح طلبان باید جزئی از فریاد های مکرر خود قلمداد کنند. تا پروژه بیگانه پنداری و اصلاحات هراسی افراطیون باموفقیت همراه نگردد.                                     

5.اما مهم ترین نکته که باید به طور جدی به آن توجه شود و همه نیروهای منتسب به این جریان اعم از تشکل های شناسنامه دار و افراد موثرخود را جزیی از آن بدانند،به کار گیری تجربه موفق اصلاح طلبان در انتخابات 92 و متناسب نمودن آن با پیچیدگی های انتخابات آینده است.به طور قطع ، ممکن ترین  استراتژی که می تواند اهداف اصلاح طلبان در انتخابات بعدی را دست یافتنی تر کند ،به کارگیری  ظرفیت هایی است که  برای انسجام بخشی اصلاح طلبان در انتخابات 92 ایفای نقش نمودند.هر فرمول دیگری برای این انسجام با توجه به تجارب پیشین نتیجه مورد نظر را از دسترس دور می سازد .انتخابات 92 نقطه عزیمتی برای کشور بود که با هوشیاری همه نیروهای دلسوزمنافع ملی  باید استمرار یابد .

منبع: روزنامه اعتماد