مریم وحیدیان / جریان اصلاحات از سال ٧٦ تاکنون فرازونشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته. فرازونشیبهایی که باعث شده تا کنشگران سیاسی - اجتماعی اصلاحطلب به نیروهای با تجربهای مبدل شوند که قابلیت رسیدن به اهداف و مقاصد را در شرایط سخت و صعب داشته باشند. همین تجارب به نظر میآید که قرار است تا در انتخابات مجلس دهم بازهم گرهگشای مصایب و مشکلات باشد. آذر منصوری، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران معتقد است که این تجربیات و درس آموختن از اتفاقات گذشته امروز نقطه قوت اصلاحطلبان محسوب میشود. این فعال سیاسی اصلاحطلب ضمن شرح فراز و فرودهایی که گفتمان اصلاحات از گذشته تاکنون کسب کرده به آسیبشناسی رفتارهای گذشته پرداخته است. به اعتقاد منصوری گفتمان اصلاحطلبی در حال حاضر یک گفتمان مقتدر اجتماعی است که با اتحاد و انسجام نیروهای سیاسی اصلاحطلب میتواند ترکیب مجلس را تغییر دهد. به گفته این عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اگر اصلاحطلبان مراقب تلهها و نقشههای جریان رقیب نباشند امکان ترک برداشتن اتحاد اصلاحطلبان وجود دارد. از همین روست که آذر منصوری تاکید میکند که با توجه به شرایط موجود اصلاحطلبان بیش از هر امر دیگری باید به خردجمعی و سازوکار انتخاب شده از سوی بزرگان اصلاحات تن دهند. به اعتقاد این فعال سیاسی اصلاحطلب، عیار اصلاحطلبی اصلاحطلبان را هیچ چیزی مشخص نمیکند مگر حرکت برمدار تصمیم جمعی.
اصلاحطلبان در حال حاضر چه شرایطی را سپری میکنند؟ نقاط قوت و ضعف اصلاحطلبان در حال حاضر از منظر شما چیست؟
بعد از انتخابات ٩٢ که شاهد موفقیت اصلاحطلبان بودیم، انتخابات پیشرو آزمون بزرگ دیگری را پیش روی اصلاحطلبان قرار خواهد داد. این انتخابات از این حیث آزمون قلمداد میشود که نوع انتخابات مجلس با انتخابات ریاستجمهوری متفاوت است و همین موضوع کار را برای شکلگیری ائتلاف که فرمول موفق سال ٩٢ بود، با پیچیدگیهایی مواجه میکند. اصلاحطلبان با این وجود و با فرصتها و تهدیدهایی که در این انتخابات دارند بر ائتلاف و انسجام حداکثری تاکید دارند تا همه سلایق این جریان سیاسی در نظر گرفته شود. بر این مبنا با توجه به تدبیری که از یک سال پیش اندیشیده شده بود بهترین ساز وکاری که میتوانست اصلاحطلبان را به نتیجه برساند در دستور کار قرار گرفت. با درک واقعیتهای موجود، فرصتها، امکانات و موقعیتهایی که دولت منتخب اصلاحطلبان ایجاد کرده است و با توجه به فشارهایی که به دولت وارد میشود اصلاحطلبان برنامههای خود را تنظیم میکنند. از این منظر اصلاحطلبان از موقعیت قابل توجه و امیدوارکنندهای برای شکلگیری واقعیت برخوردار هستند تا به مجلسی دستیابیم که اهداف این جریان سیاسی را تامین کند. ما امروز نیاز به مجلسی داریم که از عقلانیت و کارآمدی برخوردار باشد. از این منظر همه تلاشهایی که از جانب شخصیتها و بزرگان اصلاحات صورت میگیرد دستیابی به چنین مجلسی است. آسیبشناسی رفتارهای گذشته اصلاحطلبان به آنها کمک میکند تا مقتضیات و واقعیتهای امروز را عالمانهتر ببینند و براساس همین واقعیات به آینده بنگرند. تجربهای که در انتخابات و رفتارهای گذشته برای اصلاحطلبان به دست آمد و به عنوان یک پاشنه آشیل همواره در هر مقطعی میتواند این جریان را تهدید کند عدم توجه به همگرایی، وفاق و انسجام است. انسجام به نفع جریان سیاسی اصلاحطلب است و در کنار هدف مهمتر اصلاحطلبان یعنی بهبود روندهای نامطلوب در اداره کشور اعم ازساختار حقیقی و حقوقی کشور قابل دستیابی خواهد بود. اگر در هر مقطعی این نگاه واقعبینانه مبنای رفتار اصلاحطلبان قرار نگیرد، هر آن احتمال ایجاد تفرق و چنددستگی وجود دارد. با توجه به همین، امروز جریان اصلاحات نسبت به گذشته از حداکثر واقع بینی و شناخت واقعیتها برخوردار است. همین باعث میشود که بین همه شخصیتهای حقیقی و حقوقی امروز وفاق دستیافتنیتر باشد.
یکی از موارد اصلی هر جریان سیاسی گفتمان آن جریان است. جریان اصلاحات نیز گفتمان خود را از سال ٧٦ آغاز کرده است. پرداختن به ساختارهای یک گفتمان سیاسی و شکل دادن به آن چقدر اهمیت دارد؟ چطور میتوان از تولد انشعابها و قرائتهای متعدد تجربه شده در جریان اصلاحات جلوگیری کرد؟
درباره گفتمان اصلاحات بحثهای زیادی تا به حال مطرح شده است. در درجه اول با توجه به اتفاق سال ٩٢، یعنی غلبه گفتمان اصلاحات در عرصه سیاسی کشور نهتنها این گفتمان امروز اثر خود را از دست نداده بلکه طی ١٠ سال گذشته و خصوصا نیمه دوم این ١٠ سال این گفتمان با اقبال بیشتری از سوی بدنه جامعه نیز مواجه شده است. منشا و راهبردهای این گفتمان مشخص است. انشعابات محتملی که ممکن است مطرح شود نمیتواند تهدیدی برای گفتمان غالب اصلاحات باشد. هر چه گروهها و افرادی که خود را منتسب به جریان سیاسی اصلاحطلب میدانند رفتارها و رویکردهای مبتنی بر همین گفتمان داشته باشند، میزان نسبت، نزدیکی و وابستگی خودشان را به این جریان سیاسی روشن و مشخص میکنند. افکار عمومی امروز نسبت به این مساله آگاه است و اکنون با سرعت ارتباطات نگرانیای از این نظر باقی نمیماند. منشا و راهبردهای اصلاحات مشخص است. به نسبت شرایط، امکانات، فرصتها و تهدیدهایی که پیشروی این جریان سیاسی است، استراتژی مورد نظر اصلاحطلبان انتخاب میشود. در این صورت میتواند با توجه به شرایط به مطالبات خود دست یابد.
آیا گفتمان منسجمی نباید درون جریان اصلاحات شکل گیرد؟ آیا جریان اصلاحات نباید به هویت خود بیشتر بپردازد؟
با توجه به تجربیاتی که کسب شده است، تئوریسینهای اصلاحات باید تلاش بسیار جدیای را برای بهروزرسانی این گفتمان در شرایط فعلی جامعه داشته باشند. اگر این اتفاق رخ دهد دغدغه تولد انشعابها و قرائتهای متعدد از جریان اصلاحات به حداقل خود خواهد رسید. به روزرسانی هم گفتمان اصلاحات را با توجه به واقعیتهای زمان تبیین میکند و هم انسجام لازم را در پس این گفتمان ایجاد میکند، این نکتهای است که در آینده باید به آن بپردازیم و اصلاحطلبان باید به آن توجه داشته باشند.
راهکارهای هژمونی شدن و ماندگاری جریان اصلاحات در عرصه سیاسی کشور چیست؟
هر جریان سیاسیای که از گفتمان مشخصی برخوردار است تلاش خود را در دو سطح باید به کار گیرد تا گفتمان خود را جریانسازی و به هژمونی تبدیل کند. وقتی گفتمان میتواند از این وضعیت برخوردار باشد که این جریان سیاسی استراتژی روشن و مشخصی برای جریانسازی آن در ساختار قدرت داشته باشد و برنامهای برای این جریانسازی تبیین کند. همچنین تلاش برای جریانسازی اصلاحات در بطن جامعه بسیار اهمیت دارد که به اصلاحات جامعه محور تعبیر میشود. اگر این جریان سیاسی از یک استراتژی مشخص برای تاثیرگذاری استفاده کند و به تقویت سازوکارهای موجود برای جریانسازی بهره گیرد میتوان گفتمان اصلاحات را به هژمونی تبدیل کرد. با توجه به تغییراتی که در کشور رخ داده و ظرفیتهای قابل تامل که در کشور شکل گرفته میتوان بر این موضوع سرمایهگذاری کرد و با نگاه به آینده گام برداشت.
جریان رقیب اتهاماتی مبنیبر برانداز بودن اصلاحطلبان مطرح میکند. نسبت اصلاحات و رفرمیست با نظام سیاسی چیست؟ در درون ساختار یک نظام سیاسی اصلاحات چه ساحت و جایگاهی دارد؟
طبیعی است که جریان رقیب از هر وسیلهای برای حذف رقیب استفاده میکند و ابایی از استفاده از این برچسبها ندارد. آنچه مشخص است این است که اصلاحات برگرفته از گفتمان خود، اصلاح روندهای نامطلوب در ساختار حقیقی و حقوقی کشور با اتکا به ظرفیتهای قانون اساسی را دنبال میکند. اینجاست که مرز اصلاحات با براندازی مشخص میشود. آنچه مورد تاکید این جریان سیاسی است، قانونمداری و اجرای بدون تنازل قانون و حفظ ارزشهایی است که مبنای شکلگیری انقلاب و مورد تاکید حضرت امام بوده و در سند چشمانداز آمده است. تلاش مجموعه اصلاحطلبی رفتار در چارچوب قانون اساسی و بهبود روندهای نامطلوب است. اگر اصلاحطلبان بتوانند در این ساختار برای رسیدن به این اهداف تلاش کنند به نفع ارکان نظام و مردم است. ارکان نظام در این صورت تقویت خواهد شد. آنچه موجب تقویت نظام است، حفظ پشتوانه اجتماعی، اعتماد عمومی و رضایت عمومی است که به تعبیر حضرت امام ولی نعمتان کشور هستند. وقتی اصلاحطلبان بر مردم سالاری سازگار با دین تاکید میکنند، مجسمترین و گویاترین نماد گفتمان اصلاحطلبی است. این موضوع میتواند مشخصترین مرزبندی با براندازی برای اصلاحطلبان باشد. طبیعی است که جریان رقیب به چنین مسائلی دامن بزند. رفتار و دغدغههای سیاسی چیزی جز تقویت وحدت ملی، آشتی ملی و جریانسازی روندها و رویکردهای دموکراتیک در کشور نیست.
پس از سال ٨٤ بخشهایی از پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات به جمع انبوه بیطرفها پیوستهاند. اگر جریان اصلاحات بخواهد این طیف را دوباره بازگرداند چه کاری میتواند انجام دهد؟
انتخابات ٨٤ نقطه عطفی بود که اوج خطای استراتژیک اصلاحطلبان را نشان میداد. در همان انتخابات اگر اصلاحطلبان با کاندیدای واحد در صحنه حضور پیدا میکردند، با توجه به سبد رای کاندیداهای منتسب به اصلاحطلبان و رقبای آنها این موفقیت از آن اصلاحطلبان میشد. با یک خطای استراتژیک که نشان میداد موثرترین افراد این جریان از واقعبینی لازم در آن مقطع برخوردار نبودند، اصلاحطلبان به دست خود زمینه حذف خود را فراهم کردند. اتفاقاتی که پس از سال ٨٤ افتاد و به خصوص در انتخابات سال ٩٢ و تلاشی که اصلاحطلبان برای رسیدن به ائتلاف و رای آوردن کاندیدای مورد حمایت خود کردند نشان داد که اصلاحطلبان از بدنه اجتماعی اثرگذاری در بطن جامعه برخوردار هستند. چنانچه فضا برای حضور اصلاحطلبان در عرصه سیاسی کشور مهیا باشد و اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات اطمینان داشته باشند، بدنه اجتماعی و افکار عمومی گرایش به جریان اصلاحات دارد. با توجه به یکدست بودن حاکمیت در هشت سال گذشته و اینکه این پنج سال نماد و تبلور حضور یکدست اصولگرایان در حاکمیت کشور بود اکنون کنش اصلاحطلبان اهمیت زیادی دارد. اگر اصلاحطلبان بتوانند با انسجام و اجماع حداکثری رویکرد حاکم بر مجلس را تغییر دهند و مجلسی کارآمد و عقلانی بسازند، یک گام به جلو برداشتهاند. امیدواریم این اتفاق رخ دهد و همگرایی و ائتلاف و توجه همه احزاب و طیفها بر اتحاد باشد.
هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم شاهد برخی ناهماهنگیها و صداهایی هستیم که میتواند اتحاد و انسجام اصلاحطلبان را با چالش مواجه کند. به نظر شما ریشه تکرویها و حرفناشنویها چه میتواند باشد؟
چنین تکروییهایی در هر انتخابات محتمل است و ممکن است وجود داشته باشد. اتفاقا هنر شخصیتها و اعضای موثر جریان اصلاحات تلاش برای جلوگیری از این تهدید است. به عقیده من بیشتر این تکرویها ناشی از عدم واقعبینی و درک واقعیتهای موجود در کشور است. اگر با نیمنگاهی به انتخابات ٩٢ به انتخابات مجلس بنگریم به این پرسش باید پاسخ دهیم که انتظار ما از انتخابات آینده چیست. چه مجلسی میخواهیم تشکیل دهیم؟ آیا قرار است که این مجلس بیشترین مشابهتها را با مجلس ششم داشته باشد؟ از سوی دیگر باید توجه داشت که اصلاحطلبستیزان به دنبال خدشهدار کردن اتحاد و انسجام اصلاحطلبانند و بر همین اساس همه نیروهای اصلاحطلب باید با درک شرایط موجود کشور بدانند که منافع ملی و اهداف اصلاحات مهمتر از هر امر دیگری است. باید بدانیم اگر در تله جریانهای رقیب گرفتار شویم دوباره برای چند سال باید بنشینیم و به آسیبشناسی شکست بپردازیم. همینجاست که ازخودگذشتگی و تن دادن به خردجمعی عیار اصلاحطلب بودن اصلاحطلبان را نشان میدهد .
در این مورد در جلسات اصلاحطلبی صحبت شده است؟
طبیعی است که این مجلس هر چند ممکن است مشابهتهایی با مجالس پیشین داشته باشد اما ساختار آن مبتنی بر فضای امروز ما است. ما نمیتوانیم بگوییم که مجلس دهم مشابه یکی از مجالس گذشته خواهد بود. همچنین با توجه به اینکه دولت یازدهم دولت موردحمایت ما است و همه تلاشمان تقویت آن است، طبیعتا یکی از انتظاراتمان این است که مجلسی بیاید که بتواند با این دولت همکاری داشته باشد. اگر نقدی به دولت دارد نقدی کارشناسانه داشته باشد. مجلسی که از حداکثر عقلانیت برخوردار باشد. من فکر میکنم با این چشمانداز این واقعبینی باید در مجموعه جریانهای موثر حامی دولت ایجاد شود. آقای عارف با اینکه از رای قابل توجهی برخوردار بود به نفع کاندیدای دیگری کنار رفت. این پیروزی به دست نمیآمد مگر اینکه این ائتلاف صورت میگرفت و این ائتلاف صورت نمیگرفت مگر اینکه آقای عارف به مسوولیت اجتماعی و تاریخی خود عمل میکرد. توجه به مسوولیت تاریخی از سوی اصلاحطلبان و کنار گذاشتن منافع فردی و توجه به منافع جمعی باعث میشود در هر حوزه انتخابیه تمرکز بر کاندیدایی با قدرت رایآوری بیشتر داشته باشد. با این رویکرد ائتلاف شکل میگیرد و تکرویها به حداقل خود میرسد. همین حس مسوولیتپذیری بود که در انتخابات ٩٢ باعث موفقیت اصلاحطلبان شد و همین حس باید در انتخابات ترویج شود. همه کسانی که دغدغه اصلاحات دارند باید نسبت به این موضوع توجه کنند. تا زمان ثبت نام و بعد از اعلام صلاحیتها وارد مصادیق نخواهیم شد. تجربه انتخابات ٩٢ نیز این مهم را به ما میآموزد. بعد از ثبتنام کاندیداها و اعلام صلاحیتها وارد مصادیق میشویم. در این زمان بررسی کارشناسانهای صورت خواهد گرفت که با سازوکاری که اکنون تعیین شده است کاندیدای رایآور انتخاب میشود. این مسیر اگر تا انتخابات اسفندماه ادامه پیدا کند این تکرویها به حداقل کاهش خواهد یافت. ضمن اینکه نباید از نقش موثر رهبری جریان اصلاحات در انتخابات ٩٢ چشم پوشید. جدی بودن این نقش و اثرگذاری آن در انتخابات ٩٤ نیز یکی از ظرفیتهای بیبدیلی است که میتواند این انسجامبخشی را به حداکثر برساند.
آیا شورای داوری برای برخورد با این تکرویها نباید شکل گیرد؟
این کار از سال گذشته انجام شده است. اکنون در نزدیک به ٢٥ استان شورای اصلاحطلبان استان شکل گرفته است. در شهرستانها و حوزههای انتخابیه وضعیت خوبی داریم و توسط این سازوکار در این مورد چارهاندیشی میکنیم. حداکثر تلاش را انجام دادیم که شوراهای استان از چنین ظرفیتی برای انتخابات برخوردار باشند. طبیعی است که در ادامه فرصت باقیمانده این کار در شورای عالی سیاستگذاری انجام میشود که با تلفیق شورای راهبردی و شورای هماهنگی و دیگر احزاب غیرعضو که رییس دولت اصلاحات دستور دادند، تشکیل میشود. استانهای باقیمانده با این روند ادامه خواهند داد. نگرانی از تکرویها اکنون با این سازوکار جدید به حداقل خود کاهش پیدا کرده است. سازوکار از پایین به بالا نیز یکی از راههای تاثیرگذار است.
منبع: روزنامه اعتماد