آذر منصوری
آذر منصوری

آذر منصوری

روزی برای همه زنان دنیا و روزگار زنان ایران- اذر منصوری

   
   روز 8مارس را روز جهانی زن نام نهاده اند .فارغ از اینکه مبدعین نامگذاری این روز با چه انگیزه و رویکردی در صحنه مبارزه برابری خواهانه حاضر شدند و این مبارزات چه سمت و سویی پیدا کرده است و یا اینکه اساسا زنان امروز دنیا با چه رویکردی این روز را گرامی می دارند ،آن چه که برای زن ایرانی در این روز از درجه  اهمیت بیشتری برخوردار است ارزیابی دقیق از پایگاه و جایگاه امروز زنان ایران و مقایسه این  جایگاه با معدل و یا سطحی از شکاف های جنسیتی  است که امروز در دنیا مطرح شده است. در این ارزیابی و تحلیل علی القاعده آن چه بیشتر مد نظر قرار می گیرد تعیین شاخص ها و میزان هایی است که در ارتباط مستقیم و متعین با توسعه یافتگی ونیزتطبیق این شاخص ها با دیگر جوامعی است که مورد مطالعه قرار گرفته اند.ضمن اینکه در این مقایسه تطبیقی اعتنا و اتکاء اصلی به داده هایی است که قبل از برگزاری انتخابات دهمین دور مجلس شورای اسلامی در ایران وجود داشته است.

در آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد که در سال 2015 منتشر شده است رتبه شکاف جنسیتی ایران در بین 145 کشور جهان 141 اعلام شده است.این در حالی است که درگزارش 2014 همین مجمع، این رتبه در بین 142 کشور جهان 137 اعلام شده بود.نگاهی به گزارش های منتشر شده در ده سال گذشته نیز حاکی از آن است که شکاف جنسیتی در ایران سال به سال افزایش یافته و میزان دسترسی زن ایرانی به فرصت ها  نسبت به مردایرانی روندی نزولی را طی کرده است.

نقدی که منتقدین به این گزارش ها وارد می کنند یک سویه نگری و عدم دقت لازم در ارائه آمار منتشر شده است.به عنوان مثال در آخرین گزارش مجمع، شاخص مشارکت سیاسی زنان ایران رتبه 137  و شاخص مشارکت اقتصادی 142 گزارش شده است.تنها پاسخی که می توان به منتقدین این گزارش ها داد این است که علی القاعده باید مراکز و مراجع داخلی گزارش هایی را بر اساس آمار دقیق تر منتشر کنند که ناقض این گزارش ها باشد.تطبیق آمار داخلی با آنچه که در این گزارش ها منتشر می شود میزان صحت و سقم این گزارش ها را روشن می کند.

اما آنچه که تا کنون اتفاق افتاده حاکی از آن است که  گزارش های منتشر شده توسط نهادهای داخلی مغایرت قابل توجهی را با این  گزارش ها نشان نداده   است و برهمین مبنا می توان با اتکاء به گزارش مجمع جهانی اقتصاد ارزیابی نسبتا دقیقی از جایگاه امروز زنان ایران داشت .

فاصله 4 رقمی رتبه شکاف جنسیتی در ایران با آخرین کشور مطرح در این گزارش حاکی از میزان فاصله دسترسی زنان ایران به شاخص های مورد اشاره در این گزارش است.

شاخص مشارکت سیاسی ،اقتصادی،آموزش،سلامت و بهداشت و کسب و کار و اشتغال ،شاخص های مهمی هستند که در گزارش مورد توجه قرار گرفته اند و ایران در مجموع این شاخص ها رتبه 141 را به خود اختصاص داده است.

این در حالی است که زنان ایران توانسته اند در شاخص آموزش و بهداشت رشد قابل توجهی داشته باشند اما این رشد نه تنها  نتوانسته شکاف های اصلی در حوزه اشتغال ،سیاست و مدیریت و اقتصاد را ترمیم کند،بلکه در این شاخص ها نیز ایران نتوانسته به رشدی که جوامع دیگر داشته اند،برسد.در واقع می توان نتیجه گرفت که جوامعی موفق به پرکردن شکاف های موجود شده اند که از راهبردهایی برای بالا بردن همه شاخص ها بهره گرفته اند.راهبردهایی که حاکی از واقع بینی این جوامع نسبت به ضرورت تحقق توسعه متوازن، پایدار، همه جانبه، درونزا و با مشارکت آحاد مردم است.بهره گیری از این الگوی توسعه یافتگی کشورها را ملزم می سازد که با توجه به ضرورت مشارکت آحاد مردم (که نیمی از آنان زنان هستند) از راهبرد جریان سازی ایجاد فرصت های برابر در ساختار حقیقی و حقوقی کشورها بهره گیرند و از این طریق به ایجاد ظرفیت و یا به تعبیری اعمال رویکرد تبعیض مثبت برای بهبود شاخص ها که اثر مستقیم در فرآیند توسعه یافتگی  دارد، استفاده کنند.به عنوان مثال کشور فرانسه علی رغم وضعیت نسبتا مطلوب این شاخص ها در انتخابات شوراهای شهر ،شرط لازم برای حضور احزاب در این انتخابات را قرار دادن یک کاندیدای زن به ازای معرفی یک کاندیدای مرد قرار می دهد.

یا در کشورهای منطقه مانند افغانستان و پاکستان با توجه به توسعه نیافتگی این کشورها به زنان در انتخابات سهمیه 30 درصدی اختصاص می دهند.در خصوص ایجاد فرصت اشتغال و مدیریت های کلان و میانی نیز از همین راهبردها استفاده می کنند و به همین دلیل آن ها توانسته اند که شاخص ها را بهبود ببخشند و از ایران پیشی بگیرند .

اما زنان ایرانی با توجه به ضرورت توجه دادن ساختار حقیقی و حقوقی کشور نسبت به راهبرد جریان سازی فرصت های برابر  و به رغم موانع و محدودیت ها ی موجود ،با نگاهی واقع بینانه تلاش دو سویه ای را برای پر کردن این شکاف ها آغاز نموده اند.نتیجه این تلاش ها افزایش نسبت حضور زنان ثبت نام کننده در انتخابات دهمین دور مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است.این میزان از 3 درصد در انتخابات قبل به 11.10 درصد در این انتخابات افزایش پیدا کرد و این اتفاق در نوع خود می تواند نقطه عطفی در تاریخ حضور زنان ایران در مقدرات اساسی کشور باشد.نقطه عطف و خیزشی که علی رغم رد صلاحیت 65 درصدی زنان ثبت نام کننده باعث غلبه گفتمان ضرورت مشارکت سیاسی زنان ایران شد و در مرحله اول 14 نفر از زنان باقیمانده توانستند به مجلس راه پیدا کنند.و اتفاق مهم دیگر که چشم انداز آینده را روشن تر می سازد اینکه 8 نفر از زنان نیز به دور دوم انتخابات راه پیدا کرده اند که اگر آنان نیز بتوانند در این رقابت پیشی بگیرند می توان شاهد شکستن رکورد تاریخ حضور زنان  در پارلمان ایران شد.هر چند تا این مقطع نیز زنان توانستند این رکورد را پشت سر بگذارند.

بنابر این در فرصت باقیمانده توجه همه فعالین زن باید معطوف به راهیابی زنانی باشد که در این رقابت به دور دوم راه یافته اند.فارغ از اینکه از چه جریان سیاسی باشند ،این حضور می تواند یک نقطه عطف مهم  برای ایران و چشم اندازی امید وار کننده برای فرآیند توسعه همه جانبه ،پایدار و متوازن و صلح پایدار  در کشور باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.