آذر منصوری
آذر منصوری

آذر منصوری

زنان بی­دفاع در مقابل حملات زنجیره ­ای-آذر منصوری

 


 دیدن تصاویری از صورت­های متلاشی شده زنان و دختران در روزهای اخیر دل هر انسانی را به درد می­آورد و اولین سوالی که به ذهن متبادر می­ شود آن است که چگونه و با چه انگیزه­ ای انسانی خود را مجاز می­ داند که هم­ نوع خود را با این عمل غیرانسانی و شنیع از حق یک زندگی طبیعی محروم سازد. دیگر موجودات زنده برای ادامه حیات طبیعی خود از قواعدی پیروی می ­کنند که بالذاته در غریزه آنان نهفته است و کمتر موجودات زنده ­ای یافت می­ شوند که تا این درجه از قساوت و بی­رحمی با همنوع خود برخورد می ­کنند. هدف از نگارش این مقدمه آن است که فرد یا افرادی که به این اقدامات وحشیانه و کاملا غیرانسانی مبادرت می ­کنند، علی القاعده می­ بایست از انگیزه لازم برای دست­ زدن به این درجه از قساوت و وحشیگری برخوردار باشند که بی­ محابا قواعد انسانی را درنور دیده ­ا ند و به این جنایات اقبال نمودند. بنابر روال گذشته این افراد یا برای انتقام گرفتن از فرد بر چهره او اسید پاشیده­ اند و یا برای تسویه حساب با خانواده به یکی از افراد که عموما نیز زنان و دختران هستند حمله اسیدی نموده ­اند.

1.     حملات اسیدپاشی در هفته­ ها و روزهای اخیر به دلیل مشابهت با رفتارهای مجرمان زنجیره ­ای که در سال­های گذشته رخ داد ( خفاش شب، قتل­های بیجه، قتل­های ناموسی کرمان ) از یک سو، و از سوی دیگر مشابه و متمرکز­ بودن این حملات در یکی از استان­های کشور که به پایتخت تمدن و فرهنگ ایران شهره است، نشانگر تفاوت این حملات با موارد پیشین اسیدپاشی است. همین تفاوت­ها است که بر نگرانی­ها افزوده است و شائبه سازمان یافته بودن این حملات را تقویت می­کند.

2.      هم زمانی این حملات با بررسی طرح "امر به معروف و نهی از منکر" در مجلس شورای اسلامی و اظهار نظر برخی از ائمه جمعه مبنی بر اینکه"برای مبارزه با بدحجابی باید خون ریخته شود" و یا این نظر که "مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد" این گمانه را تقویت می­ کند که بخشی از حاکمیت در ایران خود مشوق، ترغیب کننده و توجیه ­گر این اقدامات است. علی­ القاعده در چنین فضایی بیشتر اتهامات و فضاسازی­ها برعلیه نظام دامن زده می­ شود و در این صورت است که پروپاگاندای تبلیغاتی دیگری بر علیه جمهوری اسلامی به­ راه خواهد افتاد. بی­ توجهی به تبعات برخی اظهار نظرها و تصمیمات خواسته یا ناخواسته از یک طرف در فضای داخلی کشور بر بی ­اعتمادی­ها دامن خواهد زد و از سوی دیگر چهره نامبارکی از وضعیت زنان در ایران به دنیا عرضه خواهد نمود، ضمن آن­که باید در کوتاه مدت اقداماتی برای پیشگیری مقابله با این رفتارها از جانب مسئولین صورت گیرد.

3.     عدم اطلاع ­رسانی از میزان و آمار دقیق تعداد حادثه ­دیدگان و اخبار و اظهارات ضد و نقیص مسئولان که در شبکه­ های حقیقی و مجازی رسانه ­ای منتشر شده، موجی از فضای روتنی توام با ناامنی را برای زنان و دختران ایران فراهم ساخته که بالطبع در ادامه اعتراضاتی را برای توجه به پیشگیری از تداوم این حملات و برخورد قاطع مسئولین با مسببین و عاملین فجایع اخیر به دنبال داشته است. متاسفانه در کشور ما یکی از چالش­ها و آفت­های مشهود در مسائل فرهنگی و اجتماعی آفت سیاست­زدگی است. از زمان انتشار این اخبار عده­ ای که همواره در اظهار نظر آزادند، به خود اجازه دادند ارتباطی بین این حملات با دولت کشف کنند و با کالبد شکافی و تحلیل یک سویه­ای که از وقایع کوی دانشگاه و ... ارائه دادند به مشابهت­سازی بین این اقدامات و تحریف وقایع یک دهه اخیر بدون ارائه دلیل و مستندات، جنگ روانی دیگری را علیه دولت روحانی دامن بزنند. همان­گونه که متاسفانه مسئله حجاب دچار این آفت­ زدگی شده است. از طرف دیگر علی­رغم این­که این اعتراضات دلیل و مبنایی کاملا اجتماعی داشت و در اعتراض به حملات اسید­پاشی بود و باید از سیاست­ زدگی مصون نگه داشته می­ شد، متاسفانه به دلیل برخی رفتارها رنگ و بوی سیاسی گرفت و شعارهایی در آن مطرح شد که هیچ ارتباطی با موضوع مورد اعتراض نداشت. عدم توجه به چهارچوب­های مسائل فرهنگی و اجتماعی و دستاویز قراردادن هر اتفاقی برای منکوب­ کردن و مرعوب­ ساختن رقیب سیاسی از آفت­هایی است که صدمات و لطمه­ های جبران­ ناپذیری بر مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران وارد نموده است.

4.     اما نکته آخر نقد رویکرد قهری مدافعین امر به معروف و نهی از منکر است که همواره مدافع و مروج آن بوده­ اند و همین رویکرد عمدتا در 36 سال گذشته مبنای عملکرد بخشی از مسئولین و دستگاه­ها در ارتباط پدیده حجاب قرار گرفته است. لازم به ذکر است که نگارنده این مقال مدافع و معتقد است که حجاب یک ارزش برای زن مسلمان محسوب می­ شود و نقد این رویکرد به منزله مخالفت با حجاب اسلامی نیست. اما از آن­جا که نتیجه این تجربه در 36 سال گذشته به تامین اهداف مدافعین این رویکرد نینجامیده است، علی­ القائده باید مورد نقد، آسیب ­شناسی جدی عالمانه و منصفانه قرار گیرد.

این سوال به طور جدی مطرح است که چرا پس از سه و نیم دهه از پیروزی انقلاب اسلامی به اذعان فرمانده نیروی انتظامی اگر پلیس نباشد زنان ما بی­ حجاب خواهند شد (نقل به مضمون)  آیا قرار بوده که در جمهوری اسلانی زنان با داغ و درفش پوشش اسلامی را رعایت کنند؟ آیا این پاسخ قانع­ کننده ­ای برای به­ خصوص نسل امروز خواهد بود و اساسا آیا می ­توان جامعه را با داغ و درفش باحجاب نمود؟ نگاهی به پوشش زنان ایران پس از خروج مرزهای ایران خود بر ناموفق بودن و شکست این رویکرد دلالت می­ کند. به ­راستی چه اصراری است بر تکرار راه و روشی که عدم موفقیت آن به اثبات رسیده است؟ به طور قطع پاسخ روشن به این سوالات می ­تواند در آسیب­ شناسی رخدادهای مرتبط با این پدیده کمک نماید و اصرار بر این روش فقط پاک­ کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن واقعیت­ها و اقتضائات موجود کشور است.