آذر منصوری: تحقق حقوق ملت در قانون اساسی آرمانشهر انقلاب اسلامی است

 

 

به نظر شما اصول مغفول مانده در قانون اساسی طی 35 سال گذشته چه اصولی و مربوط به چه گروه اجتماعی است؟

1.      قبل از پرداختن به اصول مغفول مانده باید این نکته را متذکر شد که قانون اساسی به عنوان میثاق­نامه مشترکی است که علی­ القاعده باید مبنای رویکردها و برنامه­های مجریان و مسئولین در کشور قرار گیرد. بر همین مبنا میزان دست­یابی به اهداف انقلاب­اسلامی نسبت مستقیم با اجرای دقیق و بدون تنازل قانون­اساسی پیدا می­کند. به مفهوم دیگر اگر به اهداف دست پیدا نکرده­ایم قاعدتا باید دو دلیل عمده داشته باشد. یا این­که این قانون به درستی و بدون تنازل اجرا نشده­است و یا این­که اجرا شده اما به دلیل نقص­هایی که داشته است، اهداف جمهوری اسلامی که در سند چشم­انداز جمهوری­اسلامی عینیت یافته محقق نشده است. با این مقدمه در قدم اول و بدون توجه و تدقیق در اصول قانون­ اساسی نمی­توان صحبت از اصلاح آن به میان آورد. اگر نگاهی به این اصول بیاندازیم بیشترین بخشی که همواره از آن یاد می­شود فصل سوم قانون­ اساسی است. فصلی که در صورت تحقق آن علی­القاعده باید آرمان­شهر انقلاب­ اسلامی به حقیقت می ­پیوست. این فصل است که با حقوق ملت سروکار دارد و همین فصل است که در صورت اجرا به بخش عمده­ای از نابرابری­ها و تبعیض­های موجود خاتمه می­داد. به نظرم عدم اجرای این فصل بخصوص و برخی از فصول دیگر عامل اصلی عدم تحقق این آرمان­شهر است. اما مسئله دیگری که وجود دارد تفسیر و برداشت­هایی است که متن قانون اجازه این تفسیر و تاویل­ها را به مجریان داده است. که این خود بحثی مجزاست.

اما برمی ­گردم به فصل سوم و حقوق ملت، شما به اصول این فصل نگاه کنید. مثلا اصل بیست و چهارم که آزادی بیان در مطبوعات و حدود را مشخص کرده است یا اصل بیست و پنجم که بر لزوم حفظ حریم خصوصی افراد تاکید نموده­ است. یا اصل بیست و ششم که به آزادی فعالیت احزاب و جمعیت­های مختلف و حدود آن پرداخته است چه دورنمایی در تصور قانونگذاران بوده و ما اکنون در چه وضعیتی قرار داریم. یا اصل بیست و هفتم قانون اساسی که به صراحت بر تشکیل اجتماعات و راه­پیمایی، بدون حمل سلاح به شرط آن که مخل مبانی اسلام نباشد تصریح دارد. یا اصول دیگر این قانون از قبیل: حق برخورداری از تامین اجتماعی، حق برخورداری از مسکن مناسب، حق داشتن وکیل توسط طرفین دعوا در تمام دادگاه­ها ببینید چند درصد از متهمان ما قبل از دادگاه به وکیل دسترسی داشته­اند؟ و اصول دیگر که به اعتقاد من اگر اجرا می­شد وضع ما قطعا از الان بهتر بود.

    در مقایسه بین قانون­اساسی اول با دوم کدام­یک را قوی­تر می­دانید؟

2.      چون بیش از سی­سال از تصویب اولین قانون­اساسی پس از انقلاب­ می­گذرد قاعدتا می­توانیم نقد تاریخی به موضوع داشته باشیم. قانون اول در همه­پرسی در 24 آبان 13۵8 به تصویب مجلس وقت رسید که در همه­پرسی 12 آذر همان سال با رای 2/ ۹۹ آراء ملت تایید شد. پس از گذشت ده­سال از اجرای این قانون با فرمان امام خمینی (ره ) مجددا شورای بازنگری قانون­ اساسی تشکیل  می­شود و برخی از اصول آن تجدید نظر و اصلاح می­شوند و در همه ­پرسی ششم مردادماه 13۶8 مورد تایید نهایی مردم قرار می­ گیرد. من بیشتر از ضعیف یا قوی بودن قانون جدید (13۶8)  نسبت به قبلی به روند و ظرفیت کار توجه دارم. قانون اول ده­سال مبنا قرار می­گیرد امام بر مبنای گزارشاتی که به ایشان می­رسد متوجه اشکال­ها و ایرادات قانون می­شوند و پیشنهاد اصلاح و بازنگری می­دهند و در نهایت این اشکال­ها و ایرادات قانون می­شوند و پیشنهاد اصلاح و بازنگری می­دهند و در نهایت این مردم هستند که تایید می­کنند. قطعا هدف از اصلاح تقویت قانون با هدف تامین­ حقوق مردم و البته اهداف نظام بوده است. چرا که هر قانونی براساس مقتضیات جامعه تنظیم می­شود و در آن مقطع نیز علی­القاعده مطالبه قاطبه مردم اصلاح و بازنگری بوده است. اشکال شیوه نقد ماست که به نظرم سال 8۶ را به درستی درک نمی­کنیم. در هر حال هدف این بوده است.

     آیا به نظر شما بازنگری در قانون­ اساسی ضروری است؟

3.      به نظر من در شرایط کنونی اساسا طرح بازنگری اشتباه است. دلیل هم واضح و روشن است. در سوال اول عرض کردم بیشتر از آن که قانون ما ایراد داشته باشد اصولی است که یا اجرای نشده است و یا این­که هر جریانی بخش­هایی از آن را به نفع خود مصادره نموده است.

اگر همین قانون بدون تنازل اجرا شود قطعا چنانچه قرار بر بازنگری هم باشد این بازنگری واقع­بینانه­تر خواهد بود. اما مقدم بر هر بازنگری اجرای بدون کم و کاست همین قانون است. در شرایط فعلی طرح هر نوع بازنگری ره به جایی نخواهد برد.

     آیا اختیارات رئیس­ جمهور را کافی می­ دانید؟

4.      فصل پنجم قانون ­اساسی حق حاکمیت ملی و قوای ناشی از آن را روشن نموده است. بر استقلال قوا روابط قوا با یکدیگر و نیز حقوق مردم در این ارتباط پرداخته است. باز هم به اعتقاد من با روشی تاریخی باید این اختیارات را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. آیا با توجه به همین اختیارات رئیس ­جمهور نمی­تواند حقوق ملت را استیفا کند؟ اگر به عنوان یک فرد بی­طرف بخواهم راجع به وظایف و اختیارات رئیس­ جمهور صحبت کنم به اعتقاد من باید مستقیما به سراغ فصل سوم قانون اساسی برویم. مشخص­ترین وظیفه رئیس ­جمهور اعاده همین حقوق است. اما مشکل از آن جایی شروع می­شود که به مرور زمان نهادهای موازی شکل­گرفته و در نسبت با قوای دیگر این نهادها از اختیارات فراقانونی در مقایسه با رئیس­جمهور برخوردارند. مشکل اصلی ما اختیارات و وظایف قانونی رئیس­جمهور نیست که اگر این اختیارات و وظایف شکل اجرایی به خود بگیرد، بخش عمده­ای از ایراداتی که مطرح می­شود رفع خواهد شد. اما همان­طور که گفتم در بخش­هایی که مستقیما با حقوق ملت به­خصوص دگراندیشان ارتباط پیدا می­کند، این نهادهای موازی و فراقانونی دست رئیس­جمهور را می­بندند.

آیا اختیارات رئیس­ جمهور متناسب با مسئولیت­های وی می­باشد؟

۵.  علی­القاعده رئیس­ جمهور به­ عنوان منتخب بدون واسطه مردم باید بتواند از حقوق آحاد ملت فارغ از جنسیت و قومیت و گرایش­های مختلف و ... دفاع کند. بنابراین باید به این تعارضات جایی پاسخ داده شود. این تعارض­ها بخصوص در مقطع فعلی نمایان­تر است. به­عنوان مثال شما ببینید، مخالفین تندرو رئیس­جمهور که از قضا از رسانه­ های فراگیر نیز بهره می­گیرند، در مقایسه با همراهان رئیس­جمهور از مصونیت بیشتری برخوردارند، به قول آقای روحانی این­ها از مصونیت پولادین برخوردارند. آن قدر که برای رئیس­جمهور رویکرد نیز تعریف می­کنند و چنانچه رئیس­ جمهور مطابق خواست آنان عمل نکند بیشترین حمله­ ها را به او می­کنند. از تخریب و تحقیر گرفته تا انتشار اخبار منفی و راه ­انداختن پروپاگاندا علیه دولت منتخب مردم، این تعارض است، در حالی­که حامیان دولت گه­گاه به دلیل همین برخوردهای دوگانه آن­قدر احساس امنیت نمی­کنند که از دولت دفاع کنند.

رئیس ­جمهور وظایفی برایش تعریف و تصریح شده است، اما این اختیارات به اعتقاد من تناسبی با این وظایف ندارد. دولت حتی یک شبکه تلویزیونی مخصوص به خود ندارد که اقداماتش را به اطلاع مردم برساند و بتواند با مردم و مخاطبانش ارتباط مستقیم و مستمر برقرار کند. در چنین مواردی به نظرم باید اختیارات متناسب با وظایف رئیس قوه مجریه به او داده شود.

منبع: پایتخت کهن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.