مشارکت سیاسی زنان در انتخابات؛ ضرورت‌ها وآسیب‌ها در میزگرد با حضورفاطمه راکعی، شهربانو امانی و آذر منصوری

 

 




 

   مریم علیزاده منصوری/ کمتر از 12 ماه تا دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است و هر دو جریان سیاسی، فعالیت‌های خود را برای تصاحب بیشترین کرسی‌های بهارستان آغاز کرده‌اند اما تا کنون به‌طور جدی در ارتباط با حضور حداکثری زنان، به عنوان نیمی از جمعیت ایران، در لیست‌های انتخاباتی و به دنبال آن در مجلس دهم صحبتی نشده است. زنانی که به دلیل نابرابری‌های فراوانی که وجود دارد، مطالبات بسیار زیادی دارند و خواهان آنند تا خواسته‌های‌شان را از تنها تریبون سیاسی کشور بیان کنند و به مطالبات‌شان جامه عمل بپوشانند. زنانی که می‌خواهند به‌طور برابر و بدون هیچ گونه تبعیضی در کنار مردان در تمام عرصه‌های سیاست به مشارکت بپردازند. حال آنکه تنها در آستانه انتخابات‌های مختلف است که سخن از دغدغه‌های آنان به میان می‌آید آن هم به دلیل اینکه در آن مقطع حضورشان در پای صندوق‌های رای و صفوف رای‌گیری ضروری است. جلوس حداکثری زنان بر کرسی‌های مجلس آینده می‌تواند نمود تمام عیار مشارکت سیاسی زنان در جامعه‌ای باشد که سپهر سیاسی‌اش کاملا مردانه است. بنابراین دغدغه رسیدن به این هدف موجب شد تا میزگردی با حضور زنان فعال سیاسی اصلاح طلب ترتیب دهیم. در این میزگرد خانم ها: «فاطمه راکعی» نماینده مجلس ششم و دبیرکل حزب جمعیت زنان مسلمان نواندیش، «شهربانو امانی» نماینده مجلس پنجم و ششم و عضو حزب کارگزاران و «آذر منصوری» عضو مجمع زنان اصلاح طلب و عضو حزب جمعیت  زنان  مسلمان  نو اندیش حضور یافتند.

فاطمه راکعی: معتقدم زنان فرهیخته و متخصص ما در زمینه‌های مختلفی چون حقوق، سیاست داخلی و سیاست بین‌الملل در جایگاهی هستند که اگر به آنها فرصتی داده شود در بسیاری از عرصه‌ها بهتر از مردان خواهند درخشید چرا که سابقه این امر را داشته‌اند و حق زنان است که از این مشارکت محروم نباشند
شهربانو امانی : سپهر سیاسی ایران بیشتر از همه جای دنیا مردانه است. در آن زمان زنان مشارکت 60 درصدی داشتند اما تعدادشان در لیست‌های انتخاباتی چه اصلاح‌طلب چه اصولگرا چشمگیر نبود. مشارکت سیاسی دو رکن بسیار مهم دارد: نیروی انسانی و منابع مالی. خب زنان از نظر اقتصادی در کجا قرار دارند؟ هیچ حزبی در آن مقطع زمانی از زنان حمایت مالی نکرد

کمتر از 12 ماه تا دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است و هر دو جریان سیاسی، فعالیت‌های خود را برای تصاحب بیشترین کرسی‌های بهارستان آغاز کرده‌اند اما تا کنون به‌طور جدی در ارتباط با حضور حداکثری زنان، به عنوان نیمی از جمعیت ایران، در لیست‌های انتخاباتی و به دنبال آن در مجلس دهم صحبتی نشده است. زنانی که به دلیل نابرابری‌های فراوانی که وجود دارد، مطالبات بسیار زیادی دارند و خواهان آنند تا خواسته‌های‌شان را از تنها تریبون سیاسی کشور بیان کنند و به مطالبات‌شان جامه عمل بپوشانند. زنانی که می‌خواهند به‌طور برابر و بدون هیچ گونه تبعیضی در کنار مردان در تمام عرصه‌های سیاست به مشارکت بپردازند

واقعیت امر این است که حتی در احزاب سیاسی اصلاح طلب هم برای مشارکت سیاسی زنان ارزش خیلی زیادی قائل نشدند و با رایزنی‌های متوالی و
چانه‌زنی‌های بسیار،  بعضی سهمیه اختصاص دادند و بعضی هم به خاطر اینکه به این نتیجه رسیدندکه باید یک درصدی را به خانم‌ها اختصاص داد چرا که این امر در رای دادن‌ها تجلی پیدا می‌کند، ارزش قایل شدند

  بد نیست برای آغاز بحث از این موضوع شروع کنیم که در جامعه همواره روی عملکرد زنان تاکید بیشتری می‌شود و از یک تبعیض مثبت به نفع زنان صحبت می‌شود، چرا این تبعیض مثبت باید وجود داشته باشد؟

راکعی: وقتی تبعیضی وجود دارد و بحث سلطه وبرتری یک جنس مطرح می‌شود، جامعه به پا می‌خیزد تا برای رفع آن کاری کند و دیگر سخن گفتن گروهی از مردان ازینکه چرا برای مردان روز مرد نمی‌گیرند ولی برای زنان روز زن می‌گیرند یا اینکه چرا در دانشگاه‌ها رشته مطالعات زنان وجود دارد ولی چنین رشته‌ای برای مردان وجود ندارد، معنا نمی‌دهد. به دلایل متعدد تاریخی و سنتی از دیرباز در کشور ما و البته در بسیاری از کشورها تبعیض‌های مستقیم و غیر مستقیم علیه زنان وجود داشته است. علی رغم آنکه در بدو پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) با تاکید زیادی زنان را برای اینکه در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی حضور داشته باشند، تشویق می‌کردند و با لفظ«باید»، دخالت زنان را در مقدرات اساسی کشور تکلیف می‌کردند، هنوز با وجود تلاش تمام مدافعان حقوق بشر در نهاد‌های دولتی و غیردولتی برای اینکه حداقل در حد همان چارچوب قانون اساسی که یک سند مترقی است، زنان بتوانند در عرصه قدرت نقش‌آفرینی کنند، متاسفانه تبعیض‌ها وجود دارد به خصوص که در چند سال گذشته این نابرابری‌ها بیشتر هم شده و برای همین است که ما تا زمانی که آن دیدگا ه‌های حضرت امام(ره) و آنچه در قانون اساسی در مورد زنان است نهادینه نشود، در جهت ایجاد این تبعیض مثبت قدم بر می‌داریم. ما الان معتقدیم که زنان از بیش از یک دهه پیش در عرصه علمی کشور حرف‌های اول را زده‌اند و زنان فارغ التحصیل متخصص زیادی وجود دارند که باید بتوانند به مجلس شورای اسلامی، شورای اسلامی شهر و یا به کابینه دولت راه یابند. اگر معتقدیم که زنان نیمی از جامعه ایران را تشکیل می‌دهند پس باید نیمی از پست‌های سیاسی و اساسی به زنان اختصاص یابد. اگر می‌گوییم باید تبعیض مثبت وجود داشته باشد برای این است که به این نتیجه رسیدیم که ما زنان دارای تخصص‌های بالا هستیم ولی در عرصه قدرت و تصمیم‌گیری حضور نداریم و عملا تلاش‌مان بی‌نتیجه است و حرف‌مان به جایی نمی‌رسد. تا وقتی که تبعیض‌های گسترده‌ای در سطح جامعه، خانواده و در حوزه قانون علیه زنان وجود داشته باشد. زنان و همین‌طور مردانی که به حقوق بشر معتقدند و اسلام راستین را می‌شناسند، همه باید کاری مضاعف در حوزه زنان انجام دهند که این کار همان ایجاد یک تبعیض مثبت برای زنان است تا زمانی که تبعیض‌های جنسیتی در کشور از بین برود.
امانی: اول بیایید منشاء ایجاد این تبعیض مثبت را بررسی کنیم. وقتی که جامعه سنتی در مرحله گذار است و می‌خواهد مسیری را برای رسیدن به جامعه پیشرفته طی کند باید یک سری استانداردهای توسعه و پیشرفت را از قبیل آموزش و پرورش زنان یا کاهش فقر زنان بپذیرد. یعنی اگر ما بخواهیم از مرحله جامعه سنتی به جامعه مدرن با تکیه بر فرهنگ غنی خودمان حرکت کنیم، نباید در حقوق اجتماعی هیچ تبعیضی را علیه زنان بپذیریم. امروز افرادی که در ارتباط با دستیابی زنان به حقوق مساوی اجتماعی مقاومت می‌کنند دارای تفکر متحجرانه هستند و گویی فراموش کرده‌اند که زنان در زمان انقلاب اسلامی هیچ گاه در پشت صحنه قرار نگرفتند و هر جایی که لازم بود پیشگامان مردان نیز بودند. متاسفانه بعد از انقلاب به جز مصوبات مجلس اول و دوم و بعضی از مصوبات ادوار دیگر مجلس، قوانین جنبه تبعیض منفی علیه زنان داشته و دارد. بنابراین در حرکت جامعه‌ از کشاورزی به صنعتی خصوصا در مرحله گذار که ما درآن قرار داریم، نابرابری‌ها بیشتر خودشان را نشان می‌دهند و چاره‌ای نیست جز ایجاد یک تبعیض مثبت به نفع زنان چراکه هر جایی که ذره‌ای شرایط مساوی بین زن و مرد به وجود آمده زنان توانسته‌اند از مردان پیشی بگیرند. این مساله حایز اهمیتی است در جامعه ما که سپهر سیاسی آن مردانه‌تر است. حال آقایان هر جا که نمی‌توانند در مقابل پیشرفت زنان بایستند قوانین نانوشته را بر قوانین نوشته شده ترجیح می‌دهند، از دیرباز نیز این‌گونه بوده است. علی رغم اینکه در بحث آموزش و پرورش تقریبا قانون تبعیض‌‌آمیزی علیه زنان وجود ندارد و زنان توانسته‌اند در آموزش عالی از مردان پیشی بگیرند. اما در شرایط کنونی که فقر زنانه شده، آسیب‌های اجتماعی هم زنانه شده و فقر و آسیب اجتماعی یک معادله دو طرفه است. در واقع به نوعی قوانین نانوشته تبعیض آمیزی علیه زنان وضع و اعمال کرده‌اند. بنابراین یک تبعیض مثبت با سختی و تلاش بسیار زیاد فعالان اجتماعی وحقوقی در کشور کم و بیش در حال ریشه دواندن است. نکته آخر اینکه در ارتباط با سیاست هم همین‌طور است. همان‌طور که دکتر راکعی گفتند نیمی از جمعیت کشور که نیم دیگری از جمعیت را تربیت می‌کنند برای ورود به عرصه سیاسی با مشکلات بسیار زیادی مواجه می‌شوند اما وقتی وارد می‌شوند می‌توانند بسیار موثر واقع شوند. به خصوص اگر بتوانند به عنوان نماینده مجلس به این عرصه ورود کنند چون از تریبون مجلس با صدای رساتری می‌توانند خواسته‌های نیمی از جمعیت ایران را بیان کنند. بنابراین بسیاری از مردان هم امروز در جهت احقاق حقوق زنان و حرکت به سوی تحقق این تبعیض مثبت تلاش می‌کنند وحتی گاهی از زنان هم پیشی می‌گیرند.
منصوری: اول تشکر می‌کنم از توجه روزنامه اعتماد، به معقوله مشارکت سیاسی زنان و حضور موثرتر زنان در انتخاباتی که حدود 12 ماه دیگر صورت می‌گیرد. به اعتقاد من طرح این موضوع در رسانه‌ها و درگیر‌کردن افکار عمومی و فعالان سیاسی خودش می‌تواند تا حدودی بستر و زمینه لازم برای حضور موثر و چشمگیر زنان فراهم کند. تا زمانی که افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان تبدیل به یک مطالبه ملی و عمومی در فضای سیاسی کشور نشود، راهی که ما در 36 گذشته طی کردیم، به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد و هیچ تغییری به اعتقاد من در وضعیت کنونی به وجود نخواهد آمد. به هنگام انقلاب اسلامی زنان در صفوف بهم فشرده کنار مردان ایستادند و نقشی برابر ایفا کردند اما در طول این 36 سال در بزنگاه‌های انتخابات نقش‌شان تا پای صندوق رای نقش کاملا برابری بوده ولی بعد از صندوق رای این شکاف و فاصله و نابرابر‌ی‌ها، معنا و عینیت پیدا کرده است. در قانون اساسی هم سعی شده تا با یک نگاه تبعیض مثبت به بحث زنان نگریسته شود ضمن اینکه در قوانینی که مربوط به انتخابات هست به جز انتخابات ریاست‌جمهوری که بعضی از آقایان تفسیرشان از کلمه رجل به ضرر خانم‌هاست و به نفع آقایان، هیچ محدودیت و هیچ تبعیض منفی از این حیث که زنان نتوانند برابر با مردان چه به عنوان انتخاب‌کننده و چه به عنوان انتخاب شونده در انتخابات حضور پیدا کنند، وجود ندارد. بر سند چشم‌انداز یک رویکرد کاملا توسعه محور حاکم است. مگر می‌شود ما به توسعه دست‌یابیم بدون اینکه برای تک تک آحاد جامعه نقش و فرصت برابر در تمام فعالیت‌ها در نظر نگیریم؟ قاعدتا این توسعه متوازن، پایدار و همه جانبه نخواهد بود، یعنی در جوامعی که نقش‌های برابر دیده نشده یک پای توسعه می‌لنگد. این را ازین جهت عرض می‌کنم که هیچ محدودیتی در قوانین کشور از نظر اینکه زنان هم بتوانند نقش برابر در سپهر سیاسی کشور داشته باشند وجود ندارد، اما طی 36 سال گذشته هر دوسال یک بار یک انتخابات در کشور ما برگزار شده و در تمام انتخابات‌ها هم بحث توجه به زنان و توجه به مطالبات زنان مطرح شده، در نهایت اتفاقی که افتاده این بوده که شکاف جنسیتی که در کشور ما از دیرباز وجود داشته در بحث مشارکت سیاسی عمیق‌تر شده است. اینجاست که تبعیض مثبت ضرورت می‌یابد. قرآن کریم به هیچ عنوان در بحث ایفای مسوولیت اجتماعی تفکیک و تبعیض جنسیتی قایل نشده است. این نگاه مثبت قرآن در 1400 سال پیش به موضوع حضور خانم‌ها در فضای اجتماعی بوده است. معتقدم که اگر این انتخابات هم بخواهد به شعارها بسنده شود قاعدتا تغییری ایجاد نخواهد شد. بیایید نگاهی بیندازیم به مجالس و هیات دولت‌های کشورهای مجاور مثل پاکستان و افغانستان، که از لحاظ تعداد حضور خانم‌ها، کاملا متفاوت است با آنچه که ما در کشورمان می‌بینیم، یعنی اگر شما لوئی جرگه افغانستان را نگاه کنید کاملا تعداد خانم‌ها مشخص و چشمگیر است. ببینید در افغانستان آمدند به خانم‌ها سهمیه دادند و گفتند چه خانم‌ها رای بیاورند چه نیاورند 25 درصد کرسی‌های مجلس سهم خانم‌هاست. به این می‌گویند تبعیض مثبت. این اتفاق باعث فرهنگ‌سازی و ایجاد فرصت در جامعه می‌شود. خانم‌ها را در پارلمان در کنار آقایان می‌نشانند، به همین سبب قدرت چانه زنی و تجزیه تحلیل خانم‌ها هم بیشتر می‌شود. ما در ایران اگر بخواهیم دست روی دست بگذاریم و شعار دهیم چنین اتفاقی برای ما نمی‌افتد در قانون انتخابات ایران اختصاص صندلی به زنان برای تغییر آرایش کمی و کیفی لحاظ نشده است. تنها راهش این است که احزاب و جریان‌ها و شخصیت‌های موثر تکلیف خودشان را نسبت به حضور حداکثری زنان در انتخابات‌های آینده مشخص کنند. یکی از راه‌های رفتن به سوی تبعیض مثبت افزایش ظرفیت مشارکت سیاسی زنان است. این ظرفیت در کل کشور ما وجود دارد و باید شناسایی شود و این فرصت فراهم شود که خانم‌ها به هر میزانی که مورد نظر و توافق است در لیست‌ها گنجانده شوند. متاسفانه هنوز بحث افزایش مشارکت سیاسی زنان حتی در بین جریان‌ها و احزاب اصلاح طلب هم به عنوان یک مطالبه جدی و ملی مطرح نشده و چون به عنوان یک مطالبه ملی مطرح نشده است قطعا ساز و کاری هم برای ایجاد این جریان همچنان دیده نمی‌شود. همه از حضور حداکثری زنان به عنوان یک اتفاق مطلوب یاد می‌کنند و حتی از آن دفاع هم می‌کنند اما زمانی که به ساز و کار می‌رسیم هیچ اقدام موثری صورت نمی‌گیرد. متاسفانه با یک خلا و مشکل مواجه هستیم چون نابرابر‌ی‌هایی وجود دارد و فرصت‌های مناسب  برای زنان ما در کشور وجود ندارد باید به دنبال اتخاذ راهکارهایی باشیم که بتوانیم تبعیض مثبت را به جریان بیندازیم. این مهم، هم به دست دولت انجام می‌شود هم به دست احزاب و گروه‌های سیاسی در فضای کشور.
امانی: من فقط یک نکته‌ای را اضافه کنم در ارتباط با بحث رفتن به سمت تبعیض مثبت در عرصه سیاسی، ببینید یک اتحادیه بین المجالس وجود دارد که ایران هم عضو آن است. در سال 1375 اتحادیه بین المجالسی با حضور ایران در دهلی نو تشکیل شد. موضوع اجلاس، حضور مساوی سیاسی زنان و مردان جهان بود. از قوانین این جلسه هم آن بود که حتما حضور زنان و مردان در هیات‌های شرکت‌کننده، مساوی باشد. از کشور ایران در مجلس پنجم آقایان دری نجف‌آبادی، مهندس یحیوی، خانم جلودارزاده و من حضور داشتیم. وقتی این موضوع مطرح شد یکی از پیشنهادات حضور 50 درصدی زنان در کنار مردان در مجالس بود که به رای گذاشته شد و نتوانست رای بیاورد و در نهایت پیشنهاد حضور 25 الی 30 درصدی زنان در مجالس رای آورد. در این‌گونه مکان‌ها همه به صورت متحد صحبت می‌کنند، بحث این بود که چرا تبعیض قایل شویم اگر مردم بخواهند
صد در صد مجلس را زنانه انتخاب می‌کنند. ما در ایران محدودیتی از نظر قانونی نداریم ولی زیرساخت و فرهنگ این موضوع وجود ندارد و عوامل بازدارنده بسیار زیادی برای تحقق این موضوع وجود دارد. در زمان اصلاحات فضای سیاسی مثبتی به نفع زنان ایجاد شده بود و زنان در انتخابات مشارکت 60 درصدی نسبت به دوره قبل داشتند یعنی خانم‌ها خودشان را در معرض رای مردم قرار دادند اما چه اتفاقی افتاد که راه یافته‌ها کم شد؟ در ادامه بحث اشاره خواهم کرد.

 خب با وجود نابرابری گفته شده در جامعه، ضرورت مشارکت سیاسی آنان چیست؟

راکعی: مشارکت سیاسی زنان باید به دلایل مختلف صورت گیرد. زنان به خاطر ماهیت وجودی شان موجوداتی خیرخواه هستند البته این به معنای نفی این موضوع در مردان نیست، ولی اکثریت زنان به این ویژگی در سراسر جهان شناخته شده‌اند، یعنی انسان‌هایی خیرخواه، مهرورز و دیگر خواه هستند و آن حس مادرانه در همه زنان گویی به ودیعه گذاشته شده است. زنان دارای ظرفیت‌هایی هستند به‌خصوص در دین ما که حتی اولیای الهی و ائمه هم به آن اشاره کرده‌اند. این ظرفیت‌ها باید برای توسعه جوامع انسانی قدر دانسته شوند، خصوصا در جامعه ما که یک انقلاب را پشت سر نهاده و به سمت توسعه پیش می‌رود. این ظرفیت چیزی نیست که فقط برای گذران امور خانواده و زندگی زناشویی به آن بسنده کنیم، یعنی زنان قطعا وظیفه و نقش خودشان را در رسیدگی به خانواده می‌دانند ولی این ظرفیت آنها در سایر امور نیز بسیار عظیم است و قطعا آنها برای فرزندان جامعه و نسل‌های آینده هم به دلیل ماهیت وجودی شان نگران هستند و می‌توانند بسیار کمک‌کننده باشند و راه پیشرفت را هموار و از ایجاد مفاسد جلوگیری کنند. همان‌طور که می‌دانید در بحران‌های اجتماعی و مدیریت این بحران‌ها همواره از وجود زنان بهره گرفته شده است و مساله دیگر این است که در همه جای دنیا علاوه بر داشتن تکنیک، نیروی انسانی حرف اول را می‌زند. زنان نیمی از نیروی انسانی در جامعه ایران را تشکیل می‌دهند بنابراین در همه عرصه‌ها باید فعال باشند وگرنه عدم حضور آنها به زیان جامعه است. امام خمینی (ره) فرمودند زنان باید در مقدرات اساسی کشور شرکت کنند، مقدرات اساسی کشور یعنی چی؟ یعنی مشارکت سیاسی در تمامی امور جامعه. برایم جالب است کسانی که خیلی بیشتر از دیگران خودشان را به امام منصوب می‌کنند و خودشان را انقلابی می‌دانند اصلا توجهی به فرمایشات امام در این زمینه ندارند و اتفاقا بیشترین تلاش را برای خانه نشین کردن زنان انجام می‌دهند. ما معتقدیم امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی یک نهضتی را برای زنان به خاطر تبعیض‌های تاریخی که از دیرباز وجود داشت، مطرح کردند. نکته آخر اینکه من معتقدم زنان فرهیخته و متخصص ما در زمینه‌های مختلفی چون حقوق، سیاست داخلی و سیاست بین‌الملل در جایگاهی هستند که اگر به آنها فرصتی داده شود در بسیاری از عرصه‌ها بهتر از مردان خواهند درخشید چرا که سابقه این امر را داشته‌اند و حق زنان است که از این مشارکت محروم نباشند.
امانی: امروز ما مشارکت سیاسی زنان در ایران را برای توجیه وضعیت خودمان، با کشورهای پیرامون‌مان که از ما بدتر هستند مقایسه می‌کنیم. نه! این قیاس کاملا غلط است برای رسیدن به توسعه، شاخص‌های آن کاملا مشخص است. یکی از این شاخص‌ها، حضور حداکثری زنان در فعالیت‌های سیاسی است. هیچ کشوری در جهان تا زمانی که این مهم را نپذیرد و نهادینه نکند، به توسعه دست نمی‌یابد. در هزاره سوم دیگر ما تعیین نمی‌کنیم که زنان در اجتماع حضور داشته باشند یا خانه نشین شوند. تمام تلاش‌های کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما بر این است که در مقابل حضور زنان بایستند و ایجاد محدودیت کنند. اما هرچقدر هر مقاومت کنند نمی‌توانند چراکه حضورگسترده رسانه‌های ارتباط جمعی مثل شبکه‌های اجتماعی این اجازه را به حکومت‌ها نمی‌دهد. در حوزه دین، اجتماع و فرهنگ برای زنان محدودیت کمتری ایجاد کردند و زنان توانستند در این حوزه‌ها موثر واقع شوند. در مهد دموکراسی، فرانسه، در یک مقطع زمانی مردان فقط حق رای دادن داشتند اما زنان تلاش کردند تا به حق خود رسیدند و مردان هم در کنار آنها ایستادند نه در مقابل آنها. در جامعه‌ای که زنان آن تحصیلکرده هستند و نیمی از سرمایه‌های انسانی و اجتماعی جامعه را تشکیل می‌دهند مشارکت سیاسی حق مسلم آنهاست. باید نسبت به این مساله تغییر نگرش ایجاد کرد. تغییر نگرش هم فقط با فعالیت زنان به وجود می‌آید. در هیچ جای دنیا اعطای حقوق برابر را دو دستی تقدیم نکرده‌اند. خانم‌های ما، متاسفانه در زمینه بر داشتن این تبعیض‌ها قدم‌های استواری بر نمی‌دارند چرا که می‌پندارند دیگران باید این موضوع را حل‌وفصل کنند. شاید این سوال برای همگان پیش بیاید که چرا ما بیشتر از مشارکت زنان در حوزه سیاسی سخن به میان می‌آوریم؟ چون پایه و اساس تغییرات بنیادین، سیاست است و سیاست بسیار تاثیرگذارتر از حوزه‌های دیگر است. حرف ما این است که موانع را از زیر پای خانم‌ها بردارند و همزمان خود زنان هم مصمم‌تر و با قدم‌های محکم‌تری در جهت گرفتن حقوق‌شان گام بردارند. این اندیشه که زنان می‌توانند در اداره امور کشور دخالت کنند و خصوصا در مجلس، مهم‌ترین نهاد سیاسی، حضور داشته باشند و مطالبات جامعه خودشان را بیان کنند بهترین انگیزه برای افزایش تلاش زنان برای بازپس گرفتن حقوق خود است. همان‌طور که زنان و مردان وقتی در کنار هم هستند مانند بال دوپرنده باعث پرواز یک جامعه و اداره جهان می‌شوند. دنیای امروز تغییر کرده است نمی‌شود شما از پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها بهره ببرید ولی در زمینه برابری حقوق زن و مرد مرزبندی کنید. مقر کمپانی اصلی گوگل در آمریکاست اما تمامی برنامه‌های آن را زن‌های روستایی هندی با دانشی که آموزش دیده‌اند انجام می‌دهند. پس توسعه به دست نمی‌آید مگر با مشارکت و استقلال زنان در همه امور ساری و جاری کشور.

 خانم امانی خب چرا حتی زمان اصلاحات که فضا برای حضور زنان بازتر بود و زنان برای انتخابات مجلس ششم مشارکت60 درصدی داشتند، فقط 13 نفر توانستند به مجلس راه یابند؟

امانی : برای اینکه زیرساخت حضور زنان در مجلس حتی همان 25 درصد هم وجود نداشته و ندارد. پیش نیاز هر پارلمانی داشتن نهاد‌های سیاسی و حزبی است وقتی در قانون اساسی ما فقط شکلی از تحزب وجود دارد وقتی در دهه چهارم انقلاب هستیم اما احزاب فقط صورت ظاهری دارند و هیچ قدرتی نه از لحاظ سیاسی و نه از لحاظ مالی ندارند، وقتی احزابی نباشند که از اعضای خود، چه مرد چه زن حمایت کنند عملا فضا مردانه می‌شود و به زنان اجازه حضور داده نمی‌شود. بگذارید از نخستین دوره مجلس بعد از انقلاب درصد مشارکت زنان در انتخابات و تعداد زنانی را که راهی مجلس شده‌اند برای‌تان بازگو کنم. در مجلس اول تعداد داوطلبین زن 66 نفر، منتخبین چهار نفر بود. باید نشست و تحلیل کرد فضای آن زمان کشور را. در آن زمان کشور درحال و هوای انقلاب به سر می‌برد و زنان دوشادوش مردان حرکت می‌کردند. در شهر ما ارومیه حتی زنان در برخی جاها از مردان هم پیشی می‌گرفتند و در صفوف اول راهپیمایی‌ها بودند. در دوره بعدی تعداد داوطلبین زن 28 نفر و تعداد منتخبین چهار نفر بود. در دوره سوم 37 نفر داوطلب شدند و باز هم چهار نفر راه یافتند در مجلس چهارم تعداد داوطلبین 81 نفر بوده است که 9 نفر کرسی‌های بهارستان را تصاحب کردند. زنان در این برهه زمانی از نظر آکادمیک پیشرفت‌های بسیاری کردند و خود را آماده نقش‌آفرینی در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی می‌دیدند. خانم‌ها این احساس را داشتند که چرا همیشه ما باید برویم رای دهیم. برای همین خودشان را در معرض رای مردم قرار دادند و توانستند با یک جهش خوب نسبت به دوره قبلی به مجلس راه یابند. در مجلس پنجم 320 نفر تعداد داوطلبین بود 14 نفر ورود پیدا کردند که بیشترین تعداد راه یافتگان در مجلس پنجم بوده است و از نظر ترکیب سیاسی هم هر دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا حضور داشتند.
و اما مجلس ششم. در انتخابات این مجلس 513 نفر داوطلب زن وجود داشت فقط13 نفر وارد شدند. چرا؟ یکی از دلایلش این است که مردان قدرت لابی‌گری بیشتری دارند، به هرحال در بخش‌های مختلف ارتباط کاری، اجرایی و سیاسی قوی دارند و زنان در نهاد‌های سیاسی کم‌تر حضور دارند، لذا آن حمایتی که باید از زنان در آن مقطع صورت می‌گرفت، انجام نشد با وجود آنکه دولت تمام و کمال حمایت کرد.
سپهر سیاسی ایران بیشتر از همه جای دنیا مردانه است. در آن زمان زنان مشارکت 60 درصدی داشتند اما تعدادشان در لیست‌های انتخاباتی چه اصلاح‌طلب چه اصولگرا چشمگیر نبود. مشارکت سیاسی دو رکن بسیار مهم دارد: نیروی انسانی و منابع مالی. خب زنان از نظر اقتصادی در کجا قرار دارند؟ هیچ حزبی در آن مقطع زمانی از زنان حمایت مالی نکرد با وجود آنکه همان‌طور که گفتم فضا برای فعالیت زنان به شدت باز بود. پس منابع مالی، قدرت چانه زنی و لابی سیاسی از اصلی‌ترین دلایل عدم ورود حداکثری زنان به مجلس ششم بود. در مجلس هفتم با توجه به زیرساخت‌هایی که در دولت اصلاحات ایجاد شده بود، 828 نفر زن کاندیدا شدند ولی فقط 13 نفر انتخاب شدند که به تدریج در انتخابات‌های بعدی هم تعداد کاندیداها کاهش یافت و هم تعداد راه یافتگان. تغییر نگرش را به خوبی در اینجا می‌توان ملاحظه کرد که راست و چپ فقط شش نفر را در لیست‌های خود جای دادند. در مجلس هشتم 611 نفر کاندید بودند و فقط هشت نفر راه یافتند و در مجلس نهم 249 نفر داوطلب بودن و 9 نفر وارد ساختمان بهارستان شدند. این در حالی است که اگر میزان دانش‌آموختگی زنان را مورد بحث قرار دهیم، در می‌یابیم که 60 درصد دانش‌آموختگان کشور اکنون خانم‌ها هستند و دولت نهم و دهم کاری کرد که حداقل تعداد در مجلس هشتم و نهم وارد شوند. در مجلس ششم دو نفر زن در هیات رییسه مجلس حضور داشتند، نایب رییس کمیسیون‌ها خانم‌ها بودند. ولی تغییر نگرشی که دولت نهم و دهم ایجاد کردد باعث شد تا خود خانم‌هایی که در مجلس حضور داشتند، کرسی‌هایی را که ما با زحمت به دست آوردیم منحل کنند. من بسیار متاسفم که با این اندیشه‌های انزوا‌جویانه بر سیاسی‌ترین کرسی کشور تکیه زده‌اند و خودشان حضور زنان را انکار می‌کنند و حتی جاهایی که قوانین از چشم مردان دور مانده به صورت داوطلبانه قوانین  بازدارنده را برای حضور زنان وضع می‌کنند.
منصوری: من نظرم این است که ویژگی‌های ساختار قدرت در کشورهای در حال توسعه، یعنی تمرکز قدرت در یک حلقه مشخص، مانع از روند رو به جلو دموکراتیزاسیون و مانع از مشارکت آحاد جامعه می‌شود. یعنی آن مانعی که دربرابر دموکراسی در چنین جوامعی وجود دارد قاعدتا نقش مشارکت سیاسی را برای نیمی از اعضای جامعه نمی‌بیند. چرا ما تاکید می‌کنیم که باید به مشارکت سیاسی زنان در مجلس، شوراهای اسلامی شهر و روستا، هیات دولت، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و همه جاهایی که زنان ایران هیچ نقش و حضوری را یا ندارند یا اساسا خیلی کم است؟  
ببینید در فضای کنونی جهان، به خصوص منطقه یک مساله‌ای هست که اگر به آن کم‌توجهی کنیم قاعدتا در آینده آثار و زیانش به مراتب بیشتر از آن چیزی است که امروز با آن مواجه هستیم، آن هم رشد وگسترش موج افراطی‌گری و خشونت‌گرایی است که بیشترین حملات و آسیب هایش متوجه زنان است. همان‌طور که دکتر راکعی اشاره کردند، زنان به لحاظ خصوصیات فیزیکی که خداوند در نهاد آنها خلق کرده است اتفاقا حضورشان درمجاری تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری به‌طور مستقیم می‌تواند بر کاهش خشونت‌ها تاثیر بگذارد، یعنی به دلیل روح لطیف و مادرانه‌ای که زن‌ها دارند، چنانچه در مسند قدرت قرار بگیرند، حضورشان می‌تواند به‌طور جدی از حجم این خشونت‌ها بکاهد. البته من به‌طور نسبی این موضوع را عرض می‌کنم چرا که خانم‌هایی وجود داشته‌اند که در قدرت هم بودند و افراطی‌ترین نگاه‌ها را نسبت به مسائل منطقه ما داشتند. نمونه‌اش کاندولیزا رایس. اما دلیل اینکه چرا مشارکت سیاسی زنان در مجالس بعد از انقلاب دچار فراز و فرود است و به گفته خانم امانی در دوران اصلاحات میزان آن 60 درصد بوده و در دولت احمدی‌نژاد به‌شدت افت می‌کند چه هست، بگذارید اول از انتخابات شوراهای شهر و روستا شروع کنم تا به مجلس برسم. اگر تعداد راه‌یافتگان به شوراهای شهر را بررسی کنیم مثل همین دوره اخیر، تعداد خانم‌ها به مراتب از دوره قبل بیشتر بود و در خیلی از شهر خانم‌های بسیاری توانستند رییس شورای شهر شوند. چرا؟ چون این باور در بین شهروندانی که دریک شهر هستند پذیرفته شده که یک زن می‌تواند در مدیریت شهری نقش ایفا کند. آن لابی‌گری که خانم امانی اشاره کردند وجود ندارد ولی این نگاه و باور در جامعه پذیرفته شده که زن و مرد بیایند و به خانم‌ها رای بدهند. اما وقتی به انتخابات مجلس می‌رسیم یک دفعه با یک توقف و رکود مواجه می‌شویم. چون هنوز این موضوع به عنوان یک باور در جامعه ما پذیرفته نشده است. حتما باید قدرت لابی‌گری وجود داشته باشد تا زنان بتوانند خودشان را در لیست‌ها جای دهند. حتما باید زنان متمولی باشند که بتوانند از عهده هزینه‌های انتخابات بر‌بیایند، اگر بر نیایند از این رقابت خود به خود عقب می‌مانند و حذف می‌شوند. در حالی که در سطح انتخابات شوراهای شهر و روستا این الزام و درصد از لابی‌گری در مقایسه با انتخابات مجلس وجود ندارد به همین دلیل بحث مشارکت سیاسی امری نیست که خود به خود اتفاق بیفتد، بنابراین ما باید برایش ظرفیت‌سازی کنیم، یعنی باید با رویکرد تبعیض مثبت به آن نگاه کنیم. واقعیت مشارکت سیاسی در کشورما همان‌طور که گفته شد این است که سپهر سیاسی کشور متعلق به مردان است. شما به ندرت خانم‌هایی را پیدا می‌کنید که تحلیل سیاسی کنند و به عنوان یک تحلیلگر سیاسی به گفت‌وگو گرفته شوند. ولی الی ماشاءالله آقایان هستند که به عنوان تحلیلگر اصلی فضای سیاسی کشور مورد خطاب و سوال قرار می‌گیرند و تحلیل‌شان به عنوان حرف آخر و دستورالعمل مورد استفاده قرار می‌گیرد. ما در بطن جامعه در خصوص مشارکت سیاسی زنان با مشکل جدی مواجه هستیم. نهادهایی که قاعدتا باید زمینه این مشارکت را فراهم کنند احزاب هستند. احزاب برای تامین هزینه زیاد مشارکت سیاسی هم برای مردان و هم برای زنان دچار مشکل هستند. ساختار احزاب در کشور ما کاملا مردانه است. بنابراین احزاب زنانه شکل می‌گیرد، حالا باید پرسید اصلا چرا در فضای سیاسی کشور ما یک حزب زنانه شکل می‌گیرد. مثل جمعیت زنان مسلمان نواندیش یا جمعیت زنان انقلاب اسلامی. وقتی سپهر سیاسی کشور مردانه است خیلی‌ها معتقدند که این احزاب زنانه خیلی نمی‌توانند مطالبات زنان را پی‌گیری کنند. عمدتا ساختار احزاب در کشور ما مردانه است اگر همه این دویست و خرده‌ای حزب را بررسی کنیم چه اصلاح‌طلب چه اصولگرا چند نفر از دبیران کل این احزاب زن هستند، چه تعداد زن در کادر رهبری احزاب وجود دارد.

 خانم امانی الان در شورای مرکزی حزب کارگزاران زنان حضور دارند؟

امانی: بله از 30 نفر شش نفر خانم هستیم.
منصوری: چه خوب. در دوره جدید کارگزاران تحول مثبتی صورت گرفته است. چندتا از احزاب ما رکنی را دارند که این رکن وظیفه‌اش پی‌گیری مطالبات زنان چه در ساختار حزب مربوطه و چه در برنامه‌ریزی کلان در کشور است؟ واقعیت امر این است که حتی در احزاب سیاسی اصلاح طلب هم برای مشارکت سیاسی زنان ارزش خیلی زیادی قائل نشدند و با رایزنی‌های متوالی و چانه‌زنی‌های بسیار،  بعضی سهمیه اختصاص دادند و بعضی هم به خاطر اینکه به این نتیجه رسیدندکه باید یک درصدی را به خانم‌ها اختصاص داد چرا که این امر در رای دادن‌ها تجلی پیدا می‌کند، ارزش قایل شدند.
 
انتظار ما زنان فعال سیاسی از جریان اصلاح طلب قاعدتا در این زمینه بیشتر است چون در طیف مقابل نگاه‌هایی وجود دارد که حضور زنان را در فضای سیاسی کشور برنمی‌تابد. ما نمونه هایش را در مجلس فعلی هم مشاهده می‌کنیم. قاعدتا این مساله تغییر پیدا نمی‌کند . تا زمانی که به عنوان یک مطالبه ملی مطرح نشود. اتفاقا دولت‌هایی که به این مساله باور دارند مثل دولت اصلاحات و اعتدال باید تمام انرژی و توان خودرا بگذارند تا روی این موضوع نهاد‌سازی شود.
راکعی: من فقط یک نکته را تا یادم نرفته اضافه کنم در تایید صحبت‌های این دو عزیز. ببینید مشارکت سیاسی زنان باید به صورت یک خواست و اراده ملی در تصمیم‌گیری‌های کلان درآید. به نظر من دلیل اینکه زنان کمتر به مشارکت سیاسی فکر می‌کنند این است که وقتی بحث مجلس پیش می‌آید خود را با نگاه سیاسی حاکم تطبیق می‌دهند یعنی وقتی می‌بینند کسانی روی کارآمده‌اند که نگاهشان به زن واقع‌گرایانه نیست می‌پندارند که مشارکت‌شان بی‌فایده هست و زنان حتما غربال می‌شوند. دیگر اینکه مسائل حیثیتی و خانوادگی و اخلاقی بسیار برای‌شان مهم است. زمانی که می‌بینند با یک نظارت کسانی به خودشان اجازه می‌دهند به در خانه‌های‌شان بروند و پرس و جو کنند کافی است یک نفر با اینها خصومت شخصی داشته باشد و به قول معروف زیرآب آن خانم را بزند، در آن صورت به سادگی از صحنه قدرت حذف می‌شود. بنابراین ترجیح می‌دهند خودشان را کنار بکشند و کمتر وارد عرصه سیاسی شوند. خود جامعه باید از زنان برای مشارکت سیاسی دعوت جدی کند و زمینه‌هایش را فراهم سازد، هم به خاطر پتانسیلی که در زنان هست، هم به لحاظ تخصص، هم به لحاظ توانمندی‌هایی که در زنان فرهیخته وجود دارد و هم به خاطر نیازی که جامعه به حضور آنها برای تلطیف فضا دارد برای کمتر شدن خشونت‌ها. این خواسته باید به عنوان یک مطالبه مبتنی بر باور اجتماعی باشد و این اعتماد به زنان داده شود که اگر بیایند به آنها کمک خواهد شد.

 اگر زنان بخواهد از همین امروز برای انتخابات مجلس دهم فعالیت کنند، باید چه اقداماتی را انجام دهند تا در لیست‌های انتخاباتی حضور یابند؟

راکعی: خواسته حداقلی ما در شورای هماهنگی اصلاح طلبان این بود که مشارکت سیاسی زنان با کمک آنها در آینده نزدیک به 25 درصد افزایش یابد. این خواسته و انتظار و توقع زنانی است که در این عرصه تلاش می‌کنند. اما چه کنیم که خود زنان برای ورود به انتخابات مجلس تلاش کنند و لزوم مشارکت سیاسی خود را جدی بگیرند؟ راه‌حلش این است که از ورود به عرصه سیاست ابایی نداشته باشند، ریسک‌پذیر باشند، با انگیزه مطالبات خود را مطرح کنند و خود را نماینده جامعه زنان بدانند. خواهش من از شما این است که مساله تضعیف خانم دکتر ابتکار توسط برخی نمایندگان مجلس را پررنگ کنید چرا که مسائلی از این دست برای زنان فعال سیاسی بسیار دردناک است و موجب کاهش انگیزه آنها برای ورود به عرصه سیاست می‌شود. اینکه با ادبیات نادرست بگویند ایشان «اگر توان کار کردن ندارد از ریاست سازمان محیط زیست استعفا دهد و در منزل برای خانواده خود غذا بپزد و به بچه‌هایش برسد» آن هم در مورد یکی از زنان فعالی که پا به پای مردان از آغازین روزها انقلاب اسلامی حرکت کرد و از بسیاری از همین آقایان پیشی گرفت. هر چقدر هم که ما تلاش کنیم این لحن و ادبیات به لحاظ روانی مشارکت سیاسی زنان را کاهش می‌دهد. وقتی می‌گوییم زنان عاطفی هستند و می‌توانند با استفاده از این ظرفیت خود به نفع جوامع انسانی حرکت کنند، لازمه این خصوصیت شان این است که احترامشان حفظ شود. این کارشان برخورنده است که با این لحن بعد از 36 سال در مورد زنی که امتحاناتش را در عرصه سیاست و مدیریت‌های کلان پس داده است، حرف بزنند. مگر چند نفر مثل خانم ابتکار داریم که آقایان به خودشان اجازه می‌دهند مساله جنسیت را در این مشکل مطرح کنند.
امانی: اگر از مجلس پنجم به جلو بیاییم، می‌توانیم سیر صعودی تعداد داوطلبان زن را مشاهده کنیم یعنی زنان خود را در معرض رای مردم قرار دادند. در شوراها هم می‌بینیم که زنان حتی رای اول را آوردند و رییس شورای شهر یا روستای‌شان شدند. پس اینجا به این نتیجه می‌رسیم که زنان ما از اعتماد اجتماعی برخوردارند. ببینید مجلس پنجم، ششم، هفتم و هشتم به تعداد چند تا مجلس کاندیدای زن داشتیم. پس نتیجه‌گیری دوم این است که خود زنان هم به این خودباوری رسیده‌اند. اما طبیعی است که وقتی شرایط برای حضورشان سخت باشد ریسک کم‌تری می‌کنند. به این آقایان می‌خواهم بگویم که بروند و نتایج پژوهشی را که در سال 83 در ارتباط با فرار دختران از خانه به دست آمد بخوانند. بعد از مطالعه در می‌یابند، دختران فراری در خانواده‌هایی که مادران‌شان شاغل بودند و در اجتماع فعال، فراوانی‌شان بسیار کمتر از خانواده‌هایی بود که مادر خانه دار داشتند. من معتقدم زنان فرهیخته از هر دو جریان سیاسی خودشان بیایند و خود را مطرح کنند و در همایش‌های جناح‌ها و احزابی که به آن تعلق دارند با صدای رسا از ضرورت مشارکت سیاسی و حق طبیعی خود برای حضور در لیست‌های انتخاباتی سخن بگویند. اما باز هم می‌گویم حق گرفتنی است زنان باید میزان ریسک‌پذیری‌شان را بالا ببرند. در شورای مشورتی رییس اصلاحات تاکید این است که زنان باید در همه عرصه‌ها نقش داشته باشند، یعنی زنان فرهیخته و واجدالشرایط، در هرجای این کشور که ستاد‌های انتخاباتی دارند، خودشان را کنار نکشند و همیشه شجاعت خود را به کار گرفتند، باز هم به کار بگیرند و با وجود همه موانع، قدم‌های مصمم بردارند. وقتی خانم‌ها در تصمیم‌سازی همان شوراهای اصلاح‌طلبان نقش دارند، می‌توانند در جامعه حضور پررنگ‌تری داشته باشند و این‌بار در تصمیمات کلان ملی نقش‌آفرینی کنند. پس باید از روسای احزاب و شوراهایی که به آنها تعلق دارند بخواهند تا زمینه را برای حضور آنها در لیست‌های انتخاباتی فراهم کنند.
منصوری: واقعیت امر این است که ‌به‌رغم همه موانعی که به آن اشاره کردیم، جایگاه زنان ایران به لحاظ حضور و تاثیرگذاری در پروژه دموکراتیزاسیون، جایگاه مناسبی است. به دلیل اینکه جنبش زنان در ایران بدون در نظر گرفتن تنوع دیدگاه‌هایی که وجود دارد، به دنبال تحقق یک سری از مطالبات مشخص که عمدتا رفع تبعیض‌های موجود در ساختار حقیقی و حقوقی است، بوده است. این جنبش دارد به رشد و تاثیر گذاری خودش ادامه می‌دهد اما مساله اصلی این موضوع است که تا زمانی که در پروژه اصلاحات و اصلاح طلبی این جایگاه به درستی تعریف و تبیین نشود و جریان اصلاح طلب تکلیف خودش را با این موضوع مشخص نکند ما همچنان با
فراز و فرودهایی مواجه هستیم، بنابراین قاعدتا باید به دنبال تعریف مشخص و روشن این جایگاه در ادامه این پروژه باشیم. اما در انتخابات آینده نیاز به یک سری اقدامات داریم که من اسمش را می‌گذارم اقدامات نرم‌افزاری و یک سری اقدامات هست که شکل اجرایی‌تر دارد و من اسمش را می‌گذارم اقدامات سخت‌افزاری. قاعدتا بخشی از ماموریت
بر عهده رسانه‌هاست. من در جاهای دیگر هم این موضوع را مطرح کرده‌ام که رسانه‌های ما باید به‌طور جدی به بحث مشارکت سیاسی زنان بپردازند و از یک طرف افکار عمومی را در جریان این مطالبه قرار دهند و از طرف دیگر از فعالان سیاسی و نیروهای شاخص جریان اصلاح‌طلب بپرسند که راهکار شما برای افزایش این مشارکت سیاسی چیست؟ بنابراین یک بخش عمده کار بر می‌گردد به اینکه ما در فضای رسانه‌ای تا چه حد بتوانیم این بحث را تبیین و جریان‌سازی کنیم یعنی هم روی افکار عمومی تاثیر بگذاریم و هم ازطرف دیگر جریان‌های موثر در انتخابات را به این سمت ببریم که از بحث مشارکت زنان و مشخص نمودن ساز و کاری برای حضور حداکثری آنها گریزی نیست. اما بخشی از کار به خود زنان فعال در کشور بر می‌گردد، هم کسانی که در حوزه فرهنگ کار می‌کنند، هم فعالان سازمان‌های غیر دولتی و هم زنان فعال احزاب سیاسی. اگر مد نظرمان این است که 30 درصد یا 25 درصد از لیست‌های انتخاباتی اصلاح طلبان به زنان اختصاص یابد، باید از همین امروز تلاش کنیم. با توجه به همه موانع موجود، به خصوص مساله‌ای که پیش‌بینی می‌شود از جانب شورای نگهبان با آن مواجه شویم، از الان اصلاح‌طلبان شاخص زمینه باید را برای حضور بانوان فراهم کنند. باید به فکر ظرفیت‌سازی برای حضور چهره‌های موثر باشند که بتوانند به انتخابات آینده راه یابند. بخشی از آن بر می‌گردد به معرفی و شناسایی این افراد که به اعتقاد من این کار از خود زنان بر می‌آید تا اینکه از مردان این انتظار و توقع را داشته باشیم. نکته مهم‌تر اینکه شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات، احزاب اصلاح طلب و شورای هماهنگی اصلاح طلبان که کارش هماهنگی بین احزاب اصلاح طلب در فضای سیاسی کشور و به خصوص انتخابات است قاعدتا باید از همین حالا مشخص کنند که چه راهبردها و فعالیت‌هایی را در دستور کار قرارمی دهند برای اینکه حضور حداکثری زنان در لیست‌ها تحقق یابد. مثلا در همین شورای اصلاح طلبان باید جایگاهی برای زنان هم تعیین شود این 30 درصد قرار نیست که با معجزه محقق شود. تا راهبردهای‌مان برای تحقق این 30 درصد مشخص نباشد و تا فعالیت‌های مشخص را برای این 30 درصد معین نکنیم، این موضوع عملی نمی‌شود. ببینید در خیلی از شهرستان‌ها و استان‌ها که تعداد نمایندگان از یک نفر بیشتر است مثل خود تهران که 30نفر است گنجاندن این 30 درصد کار سختی نیست، ولی از همین حالا باید هم شورای مشورتی اصلاح طلبان و هم احزاب اصلاح طلب مشخص کنند که این 30درصد قرار است از چه محلی تامین شود. به عنوان مثال استانی که مجمع نمایندگان دارد مثل اصفهان که پنج نفر است از الان باید مشخص و تاکید شود که از این پنج نفر دو نفر باید خانم باشند تا آن 30درصد پر شود، این یعنی انجام دادن اقدام عملی و عینیت بخشیدن به شعاری که داریم می‌دهیم. از طرف دیگر جامعه زنان به اعتقاد من باید این موضوع را به‌طور جدی در دستور کار خود قرار دهد. با توجه به ظرفیت‌هایی که در مناطق وجود دارد از همین حالا اقدام به شناسایی افراد و مطرح کردن آنها و چهره‌سازی آنها در فضای انتخاباتی کنند و قاعدتا احزاب هم به صورت کاملا هماهنگ و با تاکید بر رویکرد ائتلاف حداکثری در انتخابات آینده برنامه‌ها و راهبردهای خود را تنظیم کنند.
راکعی: با توجه به تاکیدی که خانم منصوری بر عملکرد احزاب داشتند. جمعیت زنان مسلمان نواندیش، این کار را به‌طور عملی شروع کرده است یعنی با معرفی نمایندگان زن در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف، تقریبا تمام استان‌های کشور، سعی در پر کردن آن 30 درصد کرده است. در شورای همگرایی اصلاح طلبان هم لابی‌های لازم صورت گرفته است وخوشبختانه چند خانم هم در شورای هماهنگی و هم شورای مشورتی حضور دارند. از طرف زنان شاخص کشور هم لابی‌های لازم انجام شده است و در حال حاضر حضور پررنگی در جلسات و نشست‌هایی اصلاح طلبان دارند. وجود این نمایندگان زن بسیار مثمر ثمر خواهد بود.

 این زنان باید از چه قشر و طبقه اجتماعی باشند و چه ویژگی‌هایی از قبیل تحصیلات، سابقه سیاسی و... داشته باشند تا بتوانند نظر زنان و مردانی را که قرار است به آنها رای دهند جلب کنند؟

منصوری: البته هنوز تعریفی راجع به این موضوع در جلسات‌مان نداشته‌ایم ولی قاعدتا باید افرادی باشند که از مقبولیت نسبی در استان و شهر خودشان برخوردار باشند، قدرت چانه‌زنی لازم را برای زمانی که به‌عنوان نماینده وارد مجلس می‌شوند، داشته باشند و هم آشنا به مسائل کلان و خرد ملی و هم آشنا به مسائل منطقه‌ای خودشان باشند و از همه مهم‌تر مشرف به مطالبات زنان باشند چراکه یک بخشی از رسالت آنها به مسائل ملی کشور گره می‌خورد و بخش دیگرش هم در هنگام ایفای نقش نمایندگی، بازمی‌گردد به حوزه زنان و چالش‌هایی که زنان جامعه با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند.
راکعی: دغدغه‌های لازم را برای تلاش مضاعف درحوزه زنان داشته باشد. بعضی زنان خودشان اندازه بعضی از مردان حتی این دغدغه را ندارند مثل برخی از خانم‌هایی مجلس فعلی که متاسفانه شاهد حضورشان هستیم. از نظر من مهم‌ترین شاخصه زنی که به خانه ملت راه پیدا می‌کند این است که در شرایطی که این وضعیت مستقیم و غیر مستقیم نسبت به زنان اعمال می‌شود، شناخت و دغدغه این مساله را داشته باشد. همچنین سعی شود از حقوقدانان و متخصصان در حوزه‌های مختلف استفاده شود که هم تخصص‌های لازم برای حضور در تمام کمیسیون‌ها را داشته باشند و هم اینکه همگی دغدغه مسائل مربوط به زنان را داشته باشند و همگی فعالان حوزه زنان باشند. دقیقا همانند مجلس ششم. چنین مجالسی باید تکرار شود. ان‌شاءالله با تعداد بیشتر زنان.
امانی: در ارتباط با بحث کاندیداتوری خانم‌ها، بخشی از آن بازمی‌گردد به واجدین شرایط که حدود آن را قانون تعیین کرده است مثل میزان تحصیلات، سن، مرجعی که باید آنها را تایید کند و غیره. منتها کسی که بتواند از عهده وظایف نمایندگی بربیاید باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟ خیلی هم سخت نیست. اول به نظر من باید جمعی و مشارکتی کار کردن را بلد باشد، متاسفانه در کشور ما اول وارد یک کاری می‌شوند بعد یاد می‌گیرند. ولی طبیعتا بعد از جمعی و مشارکتی کار کردن باید دست پاک باشند، حسن‌شهرت داشته باشند که بتوانند رای بالایی را کسب کنند، مقبولیت در بین همفکران خود داشته باشند. درجبهه اصلاح‌طلبان این موضوع مطرح شده است که چگونه زنان و مردان کاندیدا را به جامعه معرفی کنیم. باید بررسی کرد که میزان مقبولیت اجتماعی این فرد چقدر است، توانایی‌اش چقدر است، آیا بعد از اینکه وارد مجلس شدند می‌تواند فردی رفتار نکند؟ ببینید نمایندگی دو وظیفه اصلی و کلیدی دارد: قانون‌گذاری و نظارت بر اعمال صحیح قانون. خب طبیعتا خانم‌ها ضمن آنکه وظیفه اصلی نمایندگی را انجام می‌دهند یک دغدغه جنسیتی هم دارند.
راکعی: من در پایان فقط یک نکته را عرض کنم که یک راهکار عملی و فرهنگی که بیشتر از رسانه‌ها بر‌می‌آید همین نوع کاری است که شما کردید یعنی از حالا فضا را باید آماده کنید. مخصوصا در حوزه زنان که چه کارهایی باید کرد و به ما فعالان زن کمک کنید و با آقایانی صحبت کنید که در این حوزه کار کرده‌اند و دغدغه مشارکت سیاسی زنان را دارند.

منبع: روزنامه اعتماد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.