تاکید بر همین رویکرد است که مرز اصلاح طلبان با جریان های دیگر را روشن می کند و نیز تکیه برهمین مبانی موجب می شود برچسب متوهمانه افراطیون مبنی بر برانداز بودن اصلاح طلبان ناچسب بنماید.طبیعی است انتخابات فرصت بی بدیلی پیش روی همه کنشگران سیاسی است تا با حضور فعال خود در این بزنگاه تعیین کننده از یک سو سپهر اجتماعی خود را گسترش دهند و از سوی دیگر با معرفی نیروهای توانمند و کارآمد خود به عنوان کاندیدا ،تلاش کنند در نهادهای منتخب کشور حضور تعیین کننده داشته باشند.سوی دیگر این بزنگاه مهم آگاهی بخشی و کمک به انسجام اجتماعی است.این انسجام در صورتی که صیانت شود خود به سرمایه اجتماعی جریان های سیاسی تبدیل می شودکه پس از انتخابات در گسترش کمی و کیفی سازمان های سیاسی نقشی تاُثیر گذار خواهند داشت.بنابر این اصل انتخابات به عنوان یک ظرفیت بی بدیل نه تنها موجب تغییرات موُثر در ساختار حقوقی کشور می شود بلکه به جریانات سیاسی کمک می کنه که از این ظرفیت برای بسط جامعه مدنی نیز استفاده کنند.چه بسا جریان سازی اصلاحات در ساختار حقیقی و حقوقی کشور در تلازم جدی با یکدیگر قرار دارد و نمی توان از یکی چشم پوشید و همه تمرکز و توجه را معطوف به حرکت های یک سویه نمود.انتخابات خردادماه سال 1392 را می توان اوج بلوغ سیاسی اصلاح طلبان حداقل در یک دهه اخیر دانست.رهبران این جریان سیاسی با بررسی و رصد اوضاع کشور و درک واقع بینانه اقتضائات و بخصوص بحران هایی که ملک و ملت را تهدید می کرد با اتخاذ استراتژی و تاکتیک مناسب توانستند تغییری شگرف را در رویکرد یکی از قوای حاکم بر کشور ایجاد کنند.این تغییر رویکرد هم در سیاست خارجی و هم در عرصه داخلی نمود یافت وبا روی کار امدن دولت حسن روحانی شاخص ها با شیبی قابل توجه در حال بهبود است.این در شرایطی است که دولت یازدهم با انبوهی از فسادهای سازمان یافته و بدهی های به جای مانده و انبوهی از تحریم های بی سابقه و نیز کاهش بی سابقه قیمت نفت مواجه است.انتخابات مجلس نیز از این قائده مستثنی نیست.به خصوص که مرور نحوه مواجهه مجلس فعلی با دولت منتخب ملت ،نقش و ظرفیت این نهاد را به نمایش گذاشته است.استیضاح و تهدید یه استیضاح و نیز تعدادبی سابقه سوِال نمایندگان ازوزرای این دولت و تهدید به طرح سوِال از رئیس جمهور خود گویای عملکرد و مقابله ای است که نمایندگان مخالف دولت تا کنو ن از خود بروز داده اند.به همین دلیل نیز انتخابات پیش رو از اهمیت دوچندانی برخوردار است.و اهمیت همین مسئله نیز باعث شده است که اصلاح طلبان با اتخاذ راهبرد ائتلاف حداکثری برای شرکت در انتخابات آینده برنامه ریزی کنند.با این راهبرد تکلیف اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو روشن است.تبیین سازوکاری که به این ائتلاف بیانجامد مهم ترین و اصلی ترین ماُموریت اصلاح طلبان تا اسفند ماه 94 است.به همین دلیل نیز کمیته راهبردی شورای مشورتی دستیابی به این سازوکار را در دستور کار خود قرار داده است تا از دموکراتیک ترین شیوه برای تحقق ائتلاف حداکثری بهره گیرد.بدیهی است پیچیدگی های این انتخابات ،تفاوت های عمده ای را با انتخابات ریاست جمهوری ایجاد می کند که علی القائده این تفاوت ها و پیچیدگی ها باید در سازو کار مد نظر قرار گیرد.سازوکاری که نه تنها از ظرفیت احزاب اصلاح طلب بلکه از دیگر ظرفیت های بالقوه اصلاحات در سراسر کشور برای دست یابی به اجماع و حضور در یک رقابت نابرابر سود برد.انتخابات بهار احزاب و جریان های سیاسی است.عرصه بروز و نمایش توانمندی ها و بسط آگاهی شهروندان با بخشی از حقوق مسلم خود است.غفلت از این فرصت ،غفلت از ظرفیت بی بدیل مردمسالاری است .باید آسیب های ائتلاف و اجماع را شناخت و از آن پرهیز کرد.مجلس آینده می تواند برآیندی از آراء ومطالبات اکثریت همه ایرانیان باشد مشروط بر آنکه بازیگران اصلی انتخابات بر نقش اصلی خود واقف باشند.منافع فردی را نادیده بگیرند و با همان رویکردی که موجب ائتلاف در انتخابات 92 شد ،این مسیر را ادامه دهند.به طور قطع موانع،محدودیت ها ومحرومیت ها بخشی از صحنه بازی اصلاح طلبان در انتخابات پیش روست اما نباید فراموش کرد که تجربه حضور اصلاح طلبان در انتخابات گذشته ثابت نموده است که نه رد صلاحیت ه و نه زمین و صحنه نابرابر رقابت در انتخابات ،بلکه پاشنه آشیل اصلاح طلبان تفرق و چند دستگی و شکاف است.همه شخصیت ها،احزاب باید دقت کنند که همان گونه که تا کنون هوشیاری به خرج داده اند از این پس نیزمراقب باشند که در ورطه خطرناک تفرقه نیافتند.
منبع: پایتخت کهن