آذر منصوری :از الگوهای جهانی موفق مشارکت زنان استفاده کنیم

  

 

 

 

 

مشکلی که امروز درکشورمان بعد از 36 سال در حوزه مشارکت سیاسی زنان با آن مواجهیم، حاکی از این است که درصد مشارکت زنان سیاسی ایران رقمی نزدیک به صفر است. در طول یک دهه گذشته بر اساس آمار و اطلاعات موجود، این روند، سال به سال تنزل پیدا کرده، نمود عینی‌اش هم مجلس است، به‌عنوان یکی از نهادهای قدرت در کشور که براساس یک روند دموکراتیک شکل می‌گیرد. آخرین تعداد زنان در مجلس نهم، 9 نفر است و بیشترین رقم از سقف 14نفر افزایش پیدا نکرده. صورت مشارکت سیاسی زنان می‌گوید که افزایش این درصد و تعداد چیزی نیست که به‌خودی خود صورت گیرد. اگر قرار بود به خودی خود باشد، 9مجلس در ایران شکل گرفته و قوانین انتخاباتی موجود هم هیچ محدودیتی برای حضور زنان در مجلس نگذاشته، زنان می‌توانند به عنوان کاندیدا حضور یابند، چنانچه اکثریت آرا را کسب کنند، می‌توانند به مجلس بروند. اما این اتفاق به خودی خود رخ نخواهد داد. ناگزیریم ببینیم کشورهای دنیا از چه روش‌هایی استفاده کردند ما هم از آن روش‌ها استفاده کنیم. با توجه به این ضرورت، همان‌طور که امام خمینی (ره) هم فرمودند زنان باید درمقدرات حکومت دخالت کنند. یکی از نهادهای مقدرات هم مجلس است. چنانچه زنان در آن حضور داشته باشند، لوایحی که از جانب دولت مطرح می‌شود و طرح‌هایی که نمایندگان مطرح می‌کنند، بخشی از آنها می‌تواند مطالبات معوق زنان ایران را محقق کند.

یکی از این روش‌ها، قانون انتخابات است که افغانستان و پاکستان در قوانین انتخاباتی خود سهمی را برای زنان قایل شدند. نزدیک به یک دهه است که با استفاده از این سهمیه، زنان به مجلس راه می‌یابند. آنها پذیرفته‌اند که عرصه رقابت زنان و مردان در انتخابات، برابر نیست و زنان باید در این نهادها شرکت کنند. با توجه به درک این مساله، برای زنان سهمیه گذاشتند. مجلس افغانستان، 75 زن را در خود جای داده که در اثر یک دوره زمانی و حضور زنان در مجلس، هرکدام از آنها چنانچه از قابلیت‌های برابری هم در ابتدای ورود برخوردار نبودند، حضورشان در این عرصه، باعث شده به یکی از زنان قدرتمند تاثیرگذار تبدیل شوند.

قانون انتخابات در کشور ما هنوز به دلایلی اصلاح نشده، رقابت‌ها هنوز بر اساس 36 سال گذشته است. کار دیگری که در کشورهای دیگر انجام شده، استفاده از بیان‌های سیاسی و جریان‌های قدرتمند سیاسی است که این مشارکت را تسهیل می‌کند. وقتی می‌بینیم احزاب قدرتمند کشورهای توسعه یافته چه کارهایی برای مشارکت زنان کردند، می‌توان فهمید از پتانسیل احزاب برای حضور بیشتر زنان چه استفاده‌ای کردند. نمونه‌اش حزب عدالت و توسعه ترکیه است که با گنجاندن زنان در لیست‌های انتخاباتی خود، میزان زنان در پارلمان ترکیه را 18‌درصد افزایش داده که این افزایش یک جهش است. حزب دموکرات امریکا و حزب کارگر انگلیس ارکانی را در تشکیلات خود ایجاد کردند. کار این ارکان، توسعه مشارکت در حزب و فضای سیاسی‌شان است. با توجه به این دو روش و تجربه که در کشورهای مختلف استفاده شده به لحاظ فرهنگی اجتماعی و پیشینه تاریخی با توجه به مشابهت‌هایی که در هر کدام از این جوامع داریم، باید ببینیم کدام به درد می‌خورد.

با توجه به اینکه هنوز قانون انتخابات اصلاح نشده، پس از این ورود زنان به مجلس، بخشی از تلاش آنان باید اصلاح قانون برای افزایش مشارکت زنان باشد. در فرصتی که تا انتخابات آینده داریم، به نظر می‌رسد تنها جایی که می‌توان به آن اتکا کرد، احزاب و جریان‌های سیاسی است که در یک سال گذشته تلاش‌ها و رایزنی‌هایی برای توجه به نظام سهمیه‌بندی در انتخابات صورت گرفته، نتیجه آن مثبت بوده. بحث 30 درصد و طرح موضوع آن در خصوص حضور زنان به مرحله‌ای رسیده که جریان‌های سیاسی سهمیه حضور زنان در لیست‌های انتخاباتی را پذیرفتند. قدم بعدی که باید صورت گیرد، فعال‌شدن احزاب است که هر حزبی که می‌خواهد کاندیداهای خودش را معرفی کند، نسبت به این سهمیه و حضور زنان نگاه جدی داشته باشد. 180 حوزه تک نمانده داریم و بقیه حوزه‌ها هم از طریق مجامع نمایندگان به مجلس راه پیدا می‌کنند. جریان‌هایی که به صورت ائتلافی شرکت می‌کنند، مخصوصا اصلاح‌طلبان، با توجه به رایزنی که زنان داشتند، ‌باید این 30 درصد را به نوعی تعریف کنند. با تکیه بر حوزه‌های انتخابیه و شهرهایی که مجمع نمایندگان دارد که سازو‌کار این 30 درصد تعریف شود. در ادامه چنانچه این ضرورت به یک توافق همه‌جانبه در جریان سیاسی اصلاح‌طلب تبدیل شود، باید سازو‌کارهایی اندیشید که 30 درصد حضور زنان در لیست‌ها تعریف شود. تاکنون درصد راه یافتگان زن در مجلس، تابعی از میزان ثبت‌نام‌کنندگان زن در انتخابات بوده. در این انتخابات، یکی از کارهایی که فعالان زنان در احزاب و جریان‌های موثر انجام می‌دهند، باید بخشی از فعالیت‌شان را به ترغیب حضور زنان در انتخابات برای ثبت‌نام کردن بگذارند که افزایش تعداد ثبت‌نام‌کنندگان عاملی خواهد شد که این 30 درصد را بشود در لیست گنجاند.

اساسا نظام سهمیه‌بندی با توجه به تجربه کشورهای دنیا، سقف 30 درصد را به عنوان یک هدف لحاظ می‌کند. باید دیدکه پس از ثبت‌نام کاندیداها و اعلام صلاحیت آنها، ‌چه ظرفیت‌هایی پیش‌روی جریان سیاسی اصلاح‌طلب است. با توجه به این ظرفیت، می‌توان راجع به تحقق رسمی 30 درصد صحبت کرد. این عدد، ‌مبنا و درصدی است که با توجه به تجربه‌ای که در کشورهای دیگر به کار گرفته شده، مدنظر قرار داد. باید واقعیت را هم درنظر گرفت، پس از این‌همه تلاشی که در دنیا برای حضور زنان در پارلمان صورت گرفته، هنوز میانگین حضور زنان به 30 درصد در دنیا نرسیده است. ترکیه هم پس از این‌همه تلاش به 17 درصد افزایش پیدا کرده که رقم جهش یافته‌ای بود. 30 درصد مبنا هست رسیدن به آن بستگی به عواملی دارد که امیدواریم در انتخابات آینده مجموع سازوکارها و عوامل تاثیر مثبت خود را بگذارد.

منبع: روزنامه اعتماد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.