1. حملات اسیدپاشی در هفته ها و روزهای اخیر به دلیل مشابهت با رفتارهای مجرمان زنجیره ای که در سالهای گذشته رخ داد ( خفاش شب، قتلهای بیجه، قتلهای ناموسی کرمان ) از یک سو، و از سوی دیگر مشابه و متمرکز بودن این حملات در یکی از استانهای کشور که به پایتخت تمدن و فرهنگ ایران شهره است، نشانگر تفاوت این حملات با موارد پیشین اسیدپاشی است. همین تفاوتها است که بر نگرانیها افزوده است و شائبه سازمان یافته بودن این حملات را تقویت میکند.
2. هم زمانی این حملات با بررسی طرح "امر به معروف و نهی از منکر" در مجلس شورای اسلامی و اظهار نظر برخی از ائمه جمعه مبنی بر اینکه"برای مبارزه با بدحجابی باید خون ریخته شود" و یا این نظر که "مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد" این گمانه را تقویت می کند که بخشی از حاکمیت در ایران خود مشوق، ترغیب کننده و توجیه گر این اقدامات است. علی القاعده در چنین فضایی بیشتر اتهامات و فضاسازیها برعلیه نظام دامن زده می شود و در این صورت است که پروپاگاندای تبلیغاتی دیگری بر علیه جمهوری اسلامی به راه خواهد افتاد. بی توجهی به تبعات برخی اظهار نظرها و تصمیمات خواسته یا ناخواسته از یک طرف در فضای داخلی کشور بر بی اعتمادیها دامن خواهد زد و از سوی دیگر چهره نامبارکی از وضعیت زنان در ایران به دنیا عرضه خواهد نمود، ضمن آنکه باید در کوتاه مدت اقداماتی برای پیشگیری مقابله با این رفتارها از جانب مسئولین صورت گیرد.
3. عدم اطلاع رسانی از میزان و آمار دقیق تعداد حادثه دیدگان و اخبار و اظهارات ضد و نقیص مسئولان که در شبکه های حقیقی و مجازی رسانه ای منتشر شده، موجی از فضای روتنی توام با ناامنی را برای زنان و دختران ایران فراهم ساخته که بالطبع در ادامه اعتراضاتی را برای توجه به پیشگیری از تداوم این حملات و برخورد قاطع مسئولین با مسببین و عاملین فجایع اخیر به دنبال داشته است. متاسفانه در کشور ما یکی از چالشها و آفتهای مشهود در مسائل فرهنگی و اجتماعی آفت سیاستزدگی است. از زمان انتشار این اخبار عده ای که همواره در اظهار نظر آزادند، به خود اجازه دادند ارتباطی بین این حملات با دولت کشف کنند و با کالبد شکافی و تحلیل یک سویهای که از وقایع کوی دانشگاه و ... ارائه دادند به مشابهتسازی بین این اقدامات و تحریف وقایع یک دهه اخیر بدون ارائه دلیل و مستندات، جنگ روانی دیگری را علیه دولت روحانی دامن بزنند. همانگونه که متاسفانه مسئله حجاب دچار این آفت زدگی شده است. از طرف دیگر علیرغم اینکه این اعتراضات دلیل و مبنایی کاملا اجتماعی داشت و در اعتراض به حملات اسیدپاشی بود و باید از سیاست زدگی مصون نگه داشته می شد، متاسفانه به دلیل برخی رفتارها رنگ و بوی سیاسی گرفت و شعارهایی در آن مطرح شد که هیچ ارتباطی با موضوع مورد اعتراض نداشت. عدم توجه به چهارچوبهای مسائل فرهنگی و اجتماعی و دستاویز قراردادن هر اتفاقی برای منکوب کردن و مرعوب ساختن رقیب سیاسی از آفتهایی است که صدمات و لطمه های جبران ناپذیری بر مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران وارد نموده است.
4. اما نکته آخر نقد رویکرد قهری مدافعین امر به معروف و نهی از منکر است که همواره مدافع و مروج آن بوده اند و همین رویکرد عمدتا در 36 سال گذشته مبنای عملکرد بخشی از مسئولین و دستگاهها در ارتباط پدیده حجاب قرار گرفته است. لازم به ذکر است که نگارنده این مقال مدافع و معتقد است که حجاب یک ارزش برای زن مسلمان محسوب می شود و نقد این رویکرد به منزله مخالفت با حجاب اسلامی نیست. اما از آنجا که نتیجه این تجربه در 36 سال گذشته به تامین اهداف مدافعین این رویکرد نینجامیده است، علی القائده باید مورد نقد، آسیب شناسی جدی عالمانه و منصفانه قرار گیرد.
این سوال به طور جدی مطرح است که چرا پس از سه و نیم دهه از پیروزی انقلاب اسلامی به اذعان فرمانده نیروی انتظامی اگر پلیس نباشد زنان ما بی حجاب خواهند شد (نقل به مضمون) آیا قرار بوده که در جمهوری اسلانی زنان با داغ و درفش پوشش اسلامی را رعایت کنند؟ آیا این پاسخ قانع کننده ای برای به خصوص نسل امروز خواهد بود و اساسا آیا می توان جامعه را با داغ و درفش باحجاب نمود؟ نگاهی به پوشش زنان ایران پس از خروج مرزهای ایران خود بر ناموفق بودن و شکست این رویکرد دلالت می کند. به راستی چه اصراری است بر تکرار راه و روشی که عدم موفقیت آن به اثبات رسیده است؟ به طور قطع پاسخ روشن به این سوالات می تواند در آسیب شناسی رخدادهای مرتبط با این پدیده کمک نماید و اصرار بر این روش فقط پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن واقعیتها و اقتضائات موجود کشور است.